Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
it was skirted by trees
درخت هایی در کنار ان بود
Other Matches
lotuses
درخت کنار
lote
درخت کنار
lotos
درخت کنار
lotus
درخت کنار
assembly
کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
lisps
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
rootery
توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
papaw
درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba
درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
underbrush
درخت کوچک روینده درزیر درخت
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
myrica
درخت شیشعان درخت موم
gambir
درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambier
درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
Cypress design
طرح درخت سرو
[سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
frame
کنترل هایی
What vegetables do you have?
چه سبزی هایی دارید؟
divers statements
گفته هایی چند
list
کنار
border line
خط کنار
rim
کنار
rand
کنار
rims
کنار
brink
کنار
abutment
کنار
marginate
کنار
lotus
کنار
along side
در کنار
off
از کنار
lote
کنار
lip
کنار
lotos
کنار
verges
کنار
along side
تا کنار
verge
کنار
bourne
کنار
lotuses
کنار
waterfronts
اب کنار
brims
کنار
brimming
کنار
brimmed
کنار
brim
کنار
marge
کنار
ex
کنار
ex-
کنار
edge
: کنار
edges
: کنار
besides
کنار
margins
کنار
margin
کنار
bank
کنار
banks
کنار
apart
کنار
on shore
بر کنار
border
کنار
bordered
کنار
bordering
کنار
waterfront
اب کنار
side aisle
کنار
away
کنار
limit
کنار
recesses
کنار
recess
کنار
pearly teeth
دندان هایی چون مروارید
the city has been proclaimed
قدغن هایی در شهربرقرارکرده اند
the i. parts of a whole
بخش هایی مکمل یک چیزدرست
mews
طویله هایی که گرداگردمیدانی بسازند
the tree shoot out brances
ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
line ahead
کشتی هایی که پشت سر هم میروند
colours
جدول شماره هایی که ویندوز
colour
جدول شماره هایی که ویندوز
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
Photos are accepted world
عکس هایی مقبولی دنیا
Joking aside.
<idiom>
شوخی به کنار.
coping
کنار امدن
Joking apart.
<idiom>
شوخی به کنار.
to leave off
کنار گذاشتن
sidelining
خط کنار زمین
sidelines
خط کنار زمین
sidelined
خط کنار زمین
sideline
خط کنار زمین
bedside
کنار بستر
to lay aside
کنار گذاشتن
to put a way
کنار گذاشتن
to put by
کنار گذاشتن
step aside
کنار رفتن
side step
کنار رفتن
bypassed
کنار گذار
bypass
کنار گذار
strands
کنار رود
strands
کنار دریا
strand
کنار رود
strand
کنار دریا
coasts
کنار دریا
coast
کنار دریا
shipboard
کنار کشتی
shipside
کنار کشتی
limbo
کنار دوزخ
side foot
ضربه با کنار پا
touchline
خط کنار زمین
shelf
کنار گذاشتن
receding
کنار کشیدن
deposit
کنار گذاشتن
overrule
کنار گذاشتن
overruled
کنار گذاشتن
by
نزدیک کنار
Stand asid . step aside .
کنار بایست
shores
کنار دریا
shore
کنار دریا
waterside
کنار دریا
by the window
کنار پنجره
lotos eater
کنار خوار
withdrawal
کنار کشیدن
withdrawals
کنار کشیدن
lotus-eaters
کنار خوار
lotus-eater
کنار خوار
side
سمت کنار
deposits
کنار گذاشتن
riverside
کنار رور
recedes
کنار کشیدن
receded
کنار کشیدن
recede
کنار کشیدن
earmarks
کنار گذاشتن
earmark
کنار گذاشتن
graveside
در کنار آرامگاه
gravesides
در کنار آرامگاه
seaside
دریا کنار
seastrand
دریا کنار
floret of ray
گلچه کنار
sheer
کنار رفتن
sides
سمت کنار
lotus eater
کنار خوار
lay away
کنار گذاشتن
pt down
کنار گذاردن
pull away
کنار گرفتن
roadside
کنار جاده
put aside
کنار گذاشتن
bypassing
کنار گذار
next
جنب کنار
to set by
کنار گذاشتن
put in
کنار امدن با
seacoast
دریا کنار
put away
کنار گذاردن
reserve
کنار گذاشتن
roadsides
کنار جاده
overrules
کنار گذاشتن
foreshores
کنار دریا
foreshore
کنار دریا
bow out
کنار کشیدن
reserves
کنار گذاشتن
bypasses
کنار گذار
by the side of the road
در کنار جاده
riparian
رود کنار
reserving
کنار گذاشتن
off
از روی از کنار
wayside
کنار جاده
to e. figures upon astone
صورت هایی بر سنگ نقش کردن
ccd
محفظه هایی برای ذخیره داده
the strangers in tehran
بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
class
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
buttoning
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
krantz
خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
foundation pile
میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
button
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
classed
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classes
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
buttoned
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
classing
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
corbel-table
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
Ersatz architecture
[معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
franco alongside ship
تحویل کنار کشتی
to set aside
[temporarily]
[موقتا]
کنار گذاشتن
waterside workmen
کارگران کنار دریا
She sat beside ( next to ) her mother .
کنار مادرش نشست
a seat by the window
یک صندلی کنار پنجره
ex warehouse
تحویل در کنار انبار
ex ship
تحویل در کنار کشتی
inshore
نزدیک دریا کنار
long shore
وابسته بدریا کنار
barrier inspection
بازدید کنار جاده
marshals
داوران کنار مسیر
marshalled
داوران کنار مسیر
marshaling
داوران کنار مسیر
Try to be serious for a change .
شوخی رابگذار کنار
There is no need dor ceremony between us.
تعارف رابگذار کنار
roadhouse
میخانهی کنار راه
roadhouses
میخانهی کنار راه
towpath
جادهی کنار آب راه
towpaths
جادهی کنار آب راه
crash barrier
حصار کنار جاده
marshal
داوران کنار مسیر
marshaled
داوران کنار مسیر
ratch
کنار یا لبه کشتی
scull
پاروی کنار قایق
seafront
اسکله کنار دریا
holiday at the seaside
[British]
تعطیلات در کنار دریا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com