English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (40 milliseconds)
English Persian
request درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests درخواست اماد کردن درخواست کردن
Other Matches
call-up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitions درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning درخواست کردن درخواست وسایل
requisition درخواست کردن درخواست وسایل
requisition line خط درخواست اماد
requisition line مسیر درخواست اماد
referral order درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
solicited درخواست کردن
demands درخواست کردن
solicit درخواست کردن
apply درخواست کردن
prays درخواست کردن
prayed درخواست کردن
applying درخواست کردن
praying درخواست کردن
supplicate درخواست کردن
implore درخواست کردن از
plead with درخواست کردن
imploring درخواست کردن از
entreat درخواست کردن
solicits درخواست کردن
implored درخواست کردن از
speak for <idiom> درخواست کردن
applies درخواست کردن
pray درخواست کردن
to make an application [to apply] درخواست کردن
entreated درخواست کردن
demand درخواست کردن
implores درخواست کردن از
entreats درخواست کردن
soliciting درخواست کردن
demanded درخواست کردن
entreating درخواست کردن
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
plead در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleaded در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
to reject [refuse] an application درخواست نامه ای را رد کردن
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
to ask too much بیش از حد درخواست کردن
requisitions درخواست رسمی کردن
to a oneself for help درخواست کمک کردن
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
indents سفارش درخواست کردن
bone خواستن درخواست کردن
boned خواستن درخواست کردن
bones خواستن درخواست کردن
requisitioning درخواست رسمی کردن
boning خواستن درخواست کردن
call for fire درخواست اتش کردن
requisitioned درخواست رسمی کردن
to apply for leave درخواست مرخصی کردن
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
indenting سفارش درخواست کردن
indent سفارش درخواست کردن
requisition درخواست رسمی کردن
to deny somebody a wish درخواست کسی را رد کردن
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
call for ..... under the credit درخواست کردن ..... تحت اعتبار
mission call درخواست پشتیبانی هوایی کردن
to ask somebody for [about] something از کسی چیزی درخواست کردن
applies درخواست کردن شامل حال بودن
applying درخواست کردن شامل حال بودن
subsequent filing [application, documents] ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to ask specifically about something چیزی را به طور خاص درخواست کردن
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
apply درخواست کردن شامل حال بودن
to call somebody to [for] something از کسی برای چیزی درخواست کردن
lean on <idiom> اجبارشخص درقبول کردن درخواست باتحت فشارگذاشتن
to withdraw an application صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
to file an application to somebody از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
request تقاضا کردن درخواست کردن
beg استدعا کردن درخواست کردن
requesting تقاضا کردن درخواست کردن
petitioned دادخواهی کردن درخواست کردن
petition دادخواهی کردن درخواست کردن
petitioning دادخواهی کردن درخواست کردن
applying صدق کردن درخواست کردن
requested تقاضا کردن درخواست کردن
begged استدعا کردن درخواست کردن
apply صدق کردن درخواست کردن
requests تقاضا کردن درخواست کردن
begs استدعا کردن درخواست کردن
applies صدق کردن درخواست کردن
petitions دادخواهی کردن درخواست کردن
cry off تقاضا کردن درخواست کردن
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
fire call درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
fire message پیام اتش درخواست اتش کردن
claims درخواست
application درخواست
claim درخواست
claimed درخواست
requisitioned درخواست
claiming درخواست
requistion for money درخواست
enquiry درخواست
requisitioning درخواست
requisition درخواست
applications درخواست
supplication درخواست
indent درخواست
suited درخواست
suits درخواست
tendering درخواست
tenderest درخواست
tendered درخواست
tender درخواست
request درخواست
requested درخواست
solicitation درخواست
suit درخواست
indenting درخواست
indents درخواست
imploration درخواست
postulates درخواست
postulated درخواست
postulate درخواست
demand درخواست
demanded درخواست
postulating درخواست
demands درخواست
requesting درخواست
d. of a request در درخواست
on request of which [at his request] به درخواست او
appeals درخواست
appealed درخواست
appeal درخواست
requisitions درخواست
requests درخواست
demands درخواست مطالبه
demandant درخواست کننده
demand code رمز درخواست
call for fire درخواست اتش
demand درخواست مطالبه
requested درخواست می کنم
declaration of intention درخواست تابعیت
toa for a job or position درخواست کارکردن
demanded <adj.> <past-p.> درخواست شده
claimed <adj.> <past-p.> درخواست شده
d. note درخواست پرداخت
fire message درخواست اتش
asked <adj.> <past-p.> درخواست شده
demanded درخواست مطالبه
basic requisition number درخواست ابتدایی
to g. any one's request درخواست کسیراپذیرفتن
rrayer درخواست التماس
requests درخواست می کنم
request signal علامت درخواست
applicator درخواست کننده
appeal for tenders درخواست مزایده
application form برگ درخواست
round robin درخواست کتبی
request درخواست می کنم
requisition number شماره درخواست
apply درخواست دادن
requesting درخواست می کنم
basic requisition number درخواست اولیه
applying درخواست دادن
applies درخواست دادن
writ of subpoena برگ درخواست
applicants درخواست کننده
materials requisition درخواست مواد
document number شماره درخواست
at the request of به خواهش [به درخواست]
stock requisition درخواست کالا
asking and ordering درخواست و سفارش
purchase requisition درخواست خرید
supervisor request درخواست نافر
applicants درخواست دهنده
inquiries اسستسفار درخواست
put in for something <idiom> درخواست چیزی
inquiry اسستسفار درخواست
pleader درخواست دادن
on call بنا به درخواست
excess demand درخواست مازاد
applicant درخواست دهنده
applicant درخواست کننده
initial fire request درخواست ابتدایی اتش
request for price quotation درخواست مظنه قیمت
repleader درخواست تجدیدنظر استیناف
demand code شماره رمزبرگ درخواست
on application در زمان [حالت] درخواست
requesting unit یکان درخواست کننده
modification work order برگ درخواست نوسازی
at call به محض درخواست عندالمطالبه
proposal form فرم درخواست بیمه
pleadable قابل درخواست دادن
to solicit an office درخواست ازیک شرکت
on call اتشهای طبق درخواست
to grant an application درخواست نامه ای را پذیرفتن
recind لغو کامل درخواست
debt enforcement درخواست طلب وصول
reclama درخواست تجدید نظر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com