Dictiornary-Farsi | درخواست مزایده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
appeal for tenders	درخواست مزایده


Other Matches

request modify	درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call-ups	درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up	درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up	درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioning	درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions	درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand	درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisition	درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned	درخواست کردن درخواست وسایل
call mission	درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
high bids	مزایده
high tender	مزایده
public sale	مزایده
tenderest	مزایده
tender	مزایده
tendered	مزایده
tendering	مزایده
auctions	مزایده
auction	مزایده
auctioned	مزایده
auctioning	مزایده
bidding	مزایده
requistioner	قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
auction sale	مزایده فروش
auctioneers	متصدی مزایده
outcry	حراج مزایده
outcries	حراج مزایده
tender	مناقصه مزایده
auctioneer	متصدی مزایده
sell by auction	به مزایده فروختن
biddability	مزایده شدنی
tendered	مناقصه مزایده
tendering	مناقصه مزایده
tenderest	مناقصه مزایده
bid	پیشنهاد مزایده
bids	پیشنهاد مزایده
high tender	به مزایده گذاشتن
highest bidder	برنده مزایده
put up to auction	به مزایده گذاشتن
bids	مناقصه مزایده
invitation to tender	دعوت به مزایده
bid	مناقصه مزایده
bid	به مناقصه یا مزایده گذاشتن
tenderest	پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendering	پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
auction of rug	حراج و مزایده فرش
by tender	از طریق مزایده یا مناقصه
bidding	پیشنهاد مزایده کردن
bids	به مناقصه یا مزایده گذاشتن
tender	پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
to invite tenders for something	چیزی را به مزایده گذاشتن
to advertise for bids	چیزی را به مزایده گذاشتن
licit	فروش ازطریق مزایده
tendered	پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
bid bond	ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
tenderer	شرکت کننده در مزایده یامناقصه
call for tender	برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
tenderer	پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
invite to tender	دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
bid bond	ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
tender bond	ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
tender guarantee	ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
requested	درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting	درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call	درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
request	درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests	درخواست اماد کردن درخواست کردن
selling race	مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
bid	خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bids	خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
appeals	درخواست
appealed	درخواست
requisitioned	درخواست
requests	درخواست
requested	درخواست
requesting	درخواست
supplication	درخواست
indenting	درخواست
requistion for money	درخواست
enquiry	درخواست
imploration	درخواست
d. of a request	در درخواست
requisitioning	درخواست
requisitions	درخواست
requisition	درخواست
solicitation	درخواست
claimed	درخواست
postulate	درخواست
postulated	درخواست
postulates	درخواست
postulating	درخواست
applications	درخواست
application	درخواست
tendering	درخواست
tenderest	درخواست
tendered	درخواست
claiming	درخواست
claim	درخواست
claims	درخواست
indent	درخواست
indents	درخواست
tender	درخواست
suits	درخواست
demanded	درخواست
appeal	درخواست
request	درخواست
demands	درخواست
suited	درخواست
suit	درخواست
demand	درخواست
on request of which [at his request]	به درخواست او
asked <adj.> <past-p.>	درخواست شده
d. note	درخواست پرداخت
declaration of intention	درخواست تابعیت
fire message	درخواست اتش
demanded <adj.> <past-p.>	درخواست شده
excess demand	درخواست مازاد
document number	شماره درخواست
claimed <adj.> <past-p.>	درخواست شده
demandant	درخواست کننده
demand code	رمز درخواست
materials requisition	درخواست مواد
on call	بنا به درخواست
at the request of	به خواهش [به درخواست]
writ of subpoena	برگ درخواست
toa for a job or position	درخواست کارکردن
to g. any one's request	درخواست کسیراپذیرفتن
put in for something <idiom>	درخواست چیزی
asking and ordering	درخواست و سفارش
to make an application [to apply]	درخواست کردن
speak for <idiom>	درخواست کردن
supplicate	درخواست کردن
round robin	درخواست کتبی
requisition number	شماره درخواست
requisition line	خط درخواست اماد
request signal	علامت درخواست
purchase requisition	درخواست خرید
pleader	درخواست دادن
rrayer	درخواست التماس
supervisor request	درخواست نافر
stock requisition	درخواست کالا
pray	درخواست کردن
plead with	درخواست کردن
requesting	درخواست می کنم
imploring	درخواست کردن از
implores	درخواست کردن از
implored	درخواست کردن از
praying	درخواست کردن
prayed	درخواست کردن
solicited	درخواست کردن
soliciting	درخواست کردن
implore	درخواست کردن از
applying	درخواست کردن
prays	درخواست کردن
requests	درخواست می کنم
apply	درخواست کردن
applies	درخواست دادن
applies	درخواست کردن
apply	درخواست دادن
request	درخواست می کنم
demand	درخواست مطالبه
solicit	درخواست کردن
entreat	درخواست کردن
requested	درخواست می کنم
demands	درخواست کردن
applicant	درخواست دهنده
applicator	درخواست کننده
inquiries	اسستسفار درخواست
basic requisition number	درخواست ابتدایی
inquiry	اسستسفار درخواست
basic requisition number	درخواست اولیه
entreats	درخواست کردن
entreating	درخواست کردن
call for fire	درخواست اتش
entreated	درخواست کردن
applicants	درخواست کننده
application form	برگ درخواست
solicits	درخواست کردن
applicants	درخواست دهنده
demands	درخواست مطالبه
demanded	درخواست کردن
applicant	درخواست کننده
demanded	درخواست مطالبه
demand	درخواست کردن
applying	درخواست دادن
to solicit an office	درخواست ازیک شرکت
requisitions	درخواست رسمی کردن
to a oneself for help	درخواست کمک کردن
to apply for leave	درخواست مرخصی کردن
on application	در زمان [حالت] درخواست
solicits	درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting	درخواست یا تقاضا کردن از
to grant an application	درخواست نامه ای را پذیرفتن
to reject [refuse] an application	درخواست نامه ای را رد کردن
solicited	درخواست یا تقاضا کردن از
by popular [demand] request	درخواست توده پسند
solicit	درخواست یا تقاضا کردن از
to ask too much	بیش از حد درخواست کردن
on request	وقتی که درخواست بشود
pleadable	قابل درخواست دادن