English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English Persian
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
Other Matches
order سفارش دادن کالا یا جنس
procurement lead time زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
asking and ordering درخواست و سفارش
order for goods سفارش کالا
indents سفارش درخواست کردن
indenting سفارش درخواست کردن
indent سفارش درخواست کردن
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
order time زمان سفارش کالا
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
batch costing تعیین قیمت سفارش کالا
mail order سفارش کالا بوسیله پست
stock requisition درخواست کالا
free issue system سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
cost plus contracts قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
order سفارش دادن
send away for سفارش دادن
indent سفارش دادن
call the shots <idiom> سفارش دادن
indenting سفارش دادن
place an order سفارش دادن
indents سفارش دادن
order سفارش دادن دستور دادن
engage از پیش سفارش دادن
reorder دوباره سفارش دادن
bespeak ازپیش سفارش دادن
To place an order for some goods. کالائی را سفارش دادن
order دستور دادن سفارش
engages از پیش سفارش دادن
to book something چیزی را سفارش دادن
order سفارش دادن تنظیم کردن
To order a meal. سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
lead time مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
applying درخواست دادن
applies درخواست دادن
apply درخواست دادن
pleader درخواست دادن
pleadable قابل درخواست دادن
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
delivery تحویل کالا دادن
deliveries تحویل کالا دادن
to forfeit an appeal درخواست تجدید نظر را از دست دادن [قانون]
truck system اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
roll on roll off سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
call up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions درخواست کردن درخواست وسایل
requisition درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
requesting درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
request درخواست اماد کردن درخواست کردن
reference سفارش
indent سفارش
enjoinment سفارش
order سفارش
indenting سفارش
indents سفارش
acknowledgement of order تایید سفارش
processing of the order انجام سفارش
back order سفارش معوق
ordering سفارش دهی
trial order سفارش ازمایشی
purchase order سفارش خرید
blanket order سفارش کلی
acknowledgement of order تصدیق سفارش
Put in a good word for me. سفارش من رابکن
enjoins سفارش کردن به
enjoining سفارش کردن به
enjoined سفارش کردن به
enjoin سفارش کردن به
commendation سفارش تقدیر
modification order سفارش اصلاحی
economic order quantity حد مطلوب سفارش
order format قالب سفارش
factory order سفارش ساخت
order دستور سفارش
letter of recommendation سفارش نامه
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
conditional order سفارش مشروط
outwork سفارش به بیرون
engaged سفارش شده
reorder level سطح سفارش مجدد
re order سفارش دوم باره
reorder point نقطه سفارش مجدد
reorder interval زمان بین دو سفارش
open indent سفارش خرید باز
reorder cost هزینه سفارش مجدد
lead time زمان انجام سفارش
indent سفارش رسیده از خارج
indenting سفارش رسیده از خارج
indents سفارش رسیده از خارج
custom made سفارش داده شده
custom-made سفارش داده شده
order processing time مدت انجام سفارش
dispatch order سفارش حمل سریع
ordered سفارش داده شده
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
order processing time زمان انجام سفارش
outwork سفارش به خارج از شرکت
order form نمونه سفارش نامه پر نکرده
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
testimonial سفارش وتوصیه رضایت نامه
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
indents سفارش خرید از کشور بیگانه
a la carte جداجدا سفارش داده شده.
indent سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonials سفارش وتوصیه رضایت نامه
open indent سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
mail order سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
cash with order پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvassed مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
on request of which [at his request] به درخواست او
imploration درخواست
requested درخواست
indenting درخواست
claim درخواست
indent درخواست
requesting درخواست
claimed درخواست
indents درخواست
claims درخواست
applications درخواست
d. of a request در درخواست
claiming درخواست
request درخواست
enquiry درخواست
application درخواست
requests درخواست
requistion for money درخواست
requisition درخواست
requisitions درخواست
postulating درخواست
suit درخواست
demands درخواست
postulates درخواست
requisitioned درخواست
suited درخواست
postulated درخواست
postulate درخواست
supplication درخواست
suits درخواست
requisitioning درخواست
tendering درخواست
appeal درخواست
tendered درخواست
appealed درخواست
appeals درخواست
solicitation درخواست
tenderest درخواست
tender درخواست
demand درخواست
demanded درخواست
solicit درخواست کردن
demand درخواست کردن
requesting درخواست می کنم
to g. any one's request درخواست کسیراپذیرفتن
applicants درخواست دهنده
requests درخواست می کنم
applicants درخواست کننده
plead with درخواست کردن
speak for <idiom> درخواست کردن
call for fire درخواست اتش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com