Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (18 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
apostrophe
در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
apostrophes
در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
Other Matches
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
hold down
برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
prior possession
تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
denationalization
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
sailing directions
راهنمای دریایی book pilot : syn
added
مضاف
addend
مضاف
joint ownership
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
his right of ownership lapsed
حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
augend
مضاف الیه
object genitive
مضاف الیه مفعولی
possessives
حالت مضاف الیه
genitive
ملکی مضاف الیهی
possessive
حالت مضاف الیه
fixing
ثبوت
fixity
ثبوت
positiveness
ثبوت
vindicates
به ثبوت رساندن
vindicated
به ثبوت رساندن
vindicating
به ثبوت رساندن
vindicate
به ثبوت رساندن
photographic fixing
ثبوت عکاسی
fixer
دوای ثبوت عکاسی
fee tail
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
separation of ownership and control
جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
right of ownership
حق مالکیت
ownership right
حق مالکیت
proprietorship
مالکیت
possession
مالکیت
ownership
مالکیت
ownership
حق مالکیت
dominium
مالکیت
dominion
حق مالکیت
acquisitions
مالکیت
propritorship
مالکیت
proprietorial right
حق مالکیت
support
حق مالکیت
acquisition
مالکیت
public domain
مالکیت دولتی
estate in common
مالکیت مشاع
collective ownership
مالکیت جمعی
accession
شرکت در مالکیت
documents of title
سند مالکیت
confusion
مالکیت ما فی الذمه
public ownership
مالکیت دولتی
root of title
منشاء مالکیت
reconversion
اعاده مالکیت
public ownership
مالکیت دولتی
personal ownership
مالکیت شخصی
title deeds
سند مالکیت
public ownership
مالکیت عمومی
retention of title
ضبط مالکیت
collective ownership
مالکیت مشاع
document of title
سند مالکیت
get hold of (something)
<idiom>
به مالکیت رسیدن
praivate ownership
مالکیت خصوصی
title deed
اسناد مالکیت
title deed
سند مالکیت
title deed
قباله مالکیت
property rights
حقوق مالکیت
title of territory
مالکیت اقلیم
private ownership
مالکیت خصوصی
title
مستند مالکیت
private property
مالکیت خصوصی
possessory title
سمت مالکیت
possessory title
عنوان مالکیت
qualified property
مالکیت محدود
individual ownership
مالکیت فردی
dispossession
سلب مالکیت
alienation
انتقال مالکیت
retention of title
حفظ مالکیت
seisin
مالکیت اراضی
possessory action
دعوی مالکیت
possessory right
حق تصرف یا مالکیت
villeinage
مالکیت رعیت
gen
حالت مالکیت
titles
مستند مالکیت
muniment of title
دلیل مالکیت
joint ownership
مالکیت اشتراکی
state ownership
مالکیت دولتی
asset ownership
مالکیت دارائی
ascription
تصدیق مالکیت
condominiums
مالکیت مشترک
expropriation
سلب مالکیت
joint ownership
مالکیت مشترک
condominium
مالکیت مشترک
literary property
حق مالکیت ادبی
state enterprise
مالکیت دولتی
joint ownership
مالکیت مشاع
slaveholding
مالکیت برده
ownership and management
مالکیت و مدیریت
special property
مالکیت خاص
entitled to owver ship
دارای حق مالکیت است
title-holders
صاحب سند مالکیت
title-holder
صاحب سند مالکیت
white elephant
<idiom>
ثروت یا مالکیت بیفایده
possession by title of ownership
تصرف به عنوان مالکیت
repossessing
مالکیت مجدد یافتن
repossessed
مالکیت مجدد یافتن
estate in common
اشتراک در مالکیت زمین
possessory action
دعوی اعاده مالکیت
share certificate
گواهی مالکیت سهام
collectivity
مالکیت اشتراکی جمع
prescriptive right
حق مالکیت از طریق مرورزمان
prescriptive right or title
حق مالکیت از راه مرورزمان
title of territory
مالکیت قلمرو کشور
repossess
مالکیت مجدد یافتن
expropriate
سلب مالکیت کردن از
replevin
دعوی اعاده مالکیت
passing the ownership
مالکیت مافی الذمه
expropriating
سلب مالکیت کردن از
expropriates
سلب مالکیت کردن از
expropriated
سلب مالکیت کردن از
beneficial ownership
مالکیت به نسبت منافع
mere right
حق مالکیت بدون تصرف
disowned
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
to put in possession
مالکیت دادن متصدی کردن
disown
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disorintate
مالکیت چیزی راانکار کردن
disowns
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
put in a claim for something
مدعی مالکیت چیزی شدن
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
tenancies
مدت اجاره مالکیت موقت
disowning
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
tenancy
مدت اجاره مالکیت موقت
freehold
مالکیت مطلق ملک موروثی
socialism
مالکیت اجتماعی ابزار تولید
titleholder
صاحب سند مالکیت دارای عنوان
p is nine points of the law
تصرف شرط عمده مالکیت است
hold down
نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
freeboard
حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
shares
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
chose in action
حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
share
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
estate in fee
مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
shared
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
alienability
قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
eminent domain
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
shifting use
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
prescriptions
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescription
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
property in action
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
executed contract
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
escheat
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
communism
کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
capital stock
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
tenancy in common
حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
communications stallite corporation
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
root of title
منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
FDDI
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
cat
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
cats
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com