English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (28 milliseconds)
English Persian
break the wind در نتیجه کنارزدن هوا کارنفر پشت سر را اسان کردن
Other Matches
sheer کنارزدن
bind کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
binds کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
facilitates اسان کردن
facilitated اسان کردن
facilitate اسان کردن
facilitating اسان کردن
in orders to make it easiter برای اسان تر کردن ان
simplify اسان تر کردن مختصر کردن
simplifying اسان تر کردن مختصر کردن
simplifies اسان تر کردن مختصر کردن
pedrail اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
setl زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
It wI'll eventually pay off. با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion <idiom> نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
foregone conclusion نتیجه حتمی نتیجه مسلم
waste one's breath <idiom> بی نتیجه صحبت کردن
go to rack and ruin <idiom> نتیجه بد حاصل کردن
to be kept at bay بی نتیجه حمله کردن
conclude نتیجه گرفتن استنتاج کردن
do wonders <idiom> نتیجه عالی حاصل کردن
follow out اخذ نتیجه دنبال کردن
to snuff out در نتیجه گل گیری خاموش کردن
gathered نتیجه گرفتن استباط کردن
gather نتیجه گرفتن استباط کردن
concludes نتیجه گرفتن استنتاج کردن
to affect something [cultivate for effect] کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
potties اسان
cushy اسان
easier اسان
degage اسان
potty اسان
eath اسان
simplest اسان
simpler اسان
simple اسان
straightforward اسان
facile اسان
easygoing اسان
duck soup اسان
cushiest اسان
cushier اسان
easy اسان
easiest اسان
rounding خطا در نتیجه به علت گرد کردن عدد
soft loan وام اسان
soft loans وام اسان
easier پاس اسان
permissive اسان گیر
easygoing اسان گیر
lollipops ضربه اسان
lollipop ضربه اسان
easy پاس اسان
easiest پاس اسان
to ease off اسان شدن
permissiveness اسان گیری
laxity اسان گیری
lenient اسان گیر
to roll by اسان رفتن
euthanasia مرگ اسان
light handed اسان راحت
to sweep past اسان رفتن
to roll on اسان رفتن
royal road اسان ترین راه
glides سریدن اسان رفتن
glided سریدن اسان رفتن
cushily اسان وبی دردسر
happy go lucky اسان گذران بیمار
glide سریدن اسان رفتن
to take it easy کار را اسان گرفتن
duck soup کار اسان وسهل
leniency اسان گیری ارفاق
baffled دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
baffle دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
baffling دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
baffles دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
mobility انتقال اسان منابع تولید
chippie پرتاب اسان از زیر سبد
it promisews to be easy چنین مینماید که اسان است
kickable اسان برای ضربه زدن با پا
it promisews to be easy امید میرود اسان باشد
collar کسب اسان امتیاز ضربه
it is very easily done بسیار اسان انجام میگیرد
in orders that it may beeasier برای اینکه اسان تر شود
collars کسب اسان امتیاز ضربه
laughter مسابقه اسان برای بردن
holeable گوی اسان برای به سوراخ انداختن
nothing great is easy هیچ کاری بزرگی اسان نیست
pie alley مسیر اسان برای گوی اندازی
friendliness میزان اسان بودن کار باکامپیوتر یا برنامه
pick a cherry ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
cheesecakes مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
cheesecake مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
down line processor پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
setup توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
redundancies نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
ten key pad مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
moralized نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralize نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizes نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizing نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralising نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralises نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralised نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
factorize تقسیم یک عدد به دو عدد کامل که در اثر ضرب کردن همان عدد اصلی نتیجه شود
smalltalk یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
xmodem یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
payoff نتیجه
resulting نتیجه
run into <idiom> نتیجه
payoffs نتیجه
frustrated بی نتیجه
upshot نتیجه
conclusions نتیجه
effect نتیجه
outgrwth نتیجه
of no issue بی نتیجه
thanks to..... در نتیجه
effected نتیجه
ineffectual بی نتیجه
indeterminate بی نتیجه
to no purpose بی نتیجه
effecting نتیجه
ineffective بی نتیجه
product نتیجه
products نتیجه
outgrowth نتیجه
sequela نتیجه
sequent نتیجه
whereupon که در نتیجه ان
sequitur نتیجه
growths نتیجه
growth نتیجه
inconsecutive بی نتیجه
eduction نتیجه
educt نتیجه
outcome نتیجه
abortive بی نتیجه
harvest نتیجه
decisions نتیجه
harvested نتیجه
harvests نتیجه
thanks در نتیجه
consequences نتیجه
affect نتیجه
effectless بی نتیجه
inconseqential بی نتیجه
inconsequent بی نتیجه
afterclap نتیجه
ineffetual بی نتیجه
rests نتیجه
resultful پر نتیجه
rest نتیجه
outcomes نتیجه
consequence نتیجه
inconclusive بی نتیجه
result نتیجه
resulted نتیجه
conclusion نتیجه
issueless بی نتیجه
in the sequel در نتیجه
inferences نتیجه
inference نتیجه
consequent نتیجه
decision نتیجه
affects نتیجه
illative نتیجه رسان
non sequitur نتیجه کاذب
consequence نتیجه منطقی
foregone conclusion نتیجه نابهنگام
illiative حاکی از نتیجه
test announcement نتیجه ازمایش
the long and the short of it <idiom> نتیجه کلی
It is absolutely useless . It is a waste of time . بی نتیجه است
non sequiturs نتیجه کاذب
at در نتیجه بر حسب
blind search جیستجوی بی نتیجه
consequences نتیجه منطقی
by product نتیجه فرعی
consecution نتیجه منطقی
hatched نتیجه خط انداختن
deduce نتیجه گرفتن
aborted بی نتیجه ماندن
computations نتیجه محاسبه
sequels نتیجه پایان
hatches نتیجه خط انداختن
sequel نتیجه پایان
abort بی نتیجه ماندن
hatch نتیجه خط انداختن
conclusion انجام نتیجه
condition of corollary شرط نتیجه
conclusion نتیجه گیری
conclusions انجام نتیجه
aborts بی نتیجه ماندن
concluder نتیجه گیرنده
aborting بی نتیجه ماندن
conclusions نتیجه گیری
deduced نتیجه گرفتن
synthesis نتیجه گیری
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com