Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
tea cloth
دستمال برای خشکاندن فنجان ها
Other Matches
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
sweating iron
برای خشکاندن عرق اسب
to wave one's handkerchief
دستمال جیب خود را
[برای کسی]
تکان دادن
pullicate
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
dessicate
خشکاندن
desiccate
خشکاندن
to mop up
خشکاندن
sear
خسته خشکاندن
seared
خسته خشکاندن
sears
خسته خشکاندن
dry in the sun
خشکاندن در افتاب
freeze drying
خشکاندن انجمادی
ustulation
عمل بودن یا خشکاندن چیزی پیش ازساییدن
cotyla
فنجان
cupule
فنجان
acetabulum
فنجان
drinking glass
فنجان
calices
فنجان
cupfuls
فنجان
cupful
فنجان
a cup
یک فنجان
cuppa
یک فنجان چای
calix
پیاله فنجان
teacups
فنجان چای
thimblerigger
فنجان باز
pannikin
فنجان فلزی
cup of tea
فنجان چای
teacup
فنجان چای
cupped
فنجان پیاله
cups
فنجان پیاله
cupped
فنجان گذاشتن
cups
فنجان گذاشتن
cup
فنجان گذاشتن
cup
فنجان پیاله
mazard
پیاله فنجان
Absolutely disproportionate
[totally]
فیل و فنجان
cupped
بشکل فنجان دراوردن
demitasse
فنجان قهوه خوری
cups
بشکل فنجان دراوردن
cupped
بشکل فنجان در اوردن
cups
بشکل فنجان در اوردن
What about a cup of tea?
با یک فنجان چای چطوری ؟
cup
بشکل فنجان دراوردن
tea cup
فنجان چای خوری
cup
بشکل فنجان در اوردن
teacupful
بقدر یک فنجان چای
teabowl
فنجان چای خوری بی دسته
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
it a day
روزی یک فنجان چای خوری
Shall I pour you a cup of tea?
برایتان یک فنجان چای بریزم ؟
as different as chalk and cheese
<idiom>
مثل فیل و فنجان
[متفاوت]
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
A cup of tea with lemon, please.
لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
hankies
دستمال
kerchiefs
دستمال
kerchief
دستمال
headdress
دستمال سر
napkins
دستمال
napkin
دستمال
kerchief
دستمال سر
handkerchiefs
دستمال
handkerchief
دستمال
hanky
دستمال
table linen
دستمال سفره
napkin
دستمال سفره
kerchiefs
روسری دستمال سر
handkerchief
دستمال گردن
napkins
دستمال سفره
towels
دستمال کاغذی
shawls
دستمال گردن
pocket handkerchiefs
دستمال جیبی
ties
دستمال گردن
pocket handkerchief
دستمال جیبی
serviettes
دستمال سفره
serviette
دستمال سفره
tie
دستمال گردن
neckerchief
دستمال گردن
shawl
دستمال گردن
a napkin
یک دستمال سفره
neckerchiefs
دستمال گردن
snot rag
دستمال دماغ
handkerchiefs
دستمال گردن
Kleenexes
دستمال کاغذی
dish cloth
قاب دستمال
dish clout
قاب دستمال
bandana
دستمال گلدار
Kleenex
دستمال کاغذی
towel
دستمال کاغذی
bandanna
دستمال گلدار
yashmak shawl
دستمال کاغذی
neck cloth
دستمال گردن
kerchief
روسری دستمال سر
bandannas
دستمال گلدار
neckcloth
دستمال گردن
ascot
دستمال گردن
necker chief
دستمال گردن
napkin ring
حلقه دستمال پا سفره
pullicate
یکجور دستمال رنگی
tissue paper
دستمال کاغذی نازک
doyley
دستمال کوچک سرسفره
doilies
دستمال کوچک سرسفره
doily
دستمال کوچک سرسفره
doyly
دستمال کوچک سرسفره
blowrag
دستمال جیب
[اصطلاح عامیانه]
snot rag
دستمال جیب
[اصطلاح عامیانه]
Take this handkerchief and wipe your eyes.
این دستمال را بگیر اشکهایت را پاک کن
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
belcher
دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
sanitary napkin
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
sanitary napkins
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
She scrunched the handkerchief into a ball.
او
[زن]
دستمال جیب خود را به یک توپ مچاله کرد.
cups
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
Could we have a napkin please?
ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
jabot
دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
sudarium
دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
napery
سفره و ملافههای خانه دستمال سفره و سفره و غیره
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
FDDI
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
cats
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
cat
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
Kaleida Labs
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
beta range
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
VidCap
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love
<idiom>
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
cue
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
keystroke
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
cues
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
compiler
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
hybrid circuit
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com