Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
chain gang
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
Other Matches
catenary
شکم دادگی زنجیر یا سیم انحنای زنجیر
whipping post
تیری که محکومین بتازیانه رابدان میبندند
The convicts are being sent to concentration camps .
محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
sprocket
قاب زنجیر یاچرخ زنجیر
probation
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
batch
دستهای
bunchy
دستهای
fascicular
دستهای
fascicled
دستهای
congregational
دستهای
batches
دستهای
party lines
خط دستهای
processionary
دستهای
party line
خط دستهای
denominational
دستهای
claque
دستهای که
production
تولید دستهای
productions
تولید دستهای
gregarious
اجتماعی دستهای
batch compiler
همگردان دستهای
block copolymer
همبسپار دستهای
batch processing
پردازش دستهای
batch mode
باب دستهای
batch file
فایل دستهای
multiple contact
کنتاکت دستهای
pentadelphous
پنج دستهای
group flashing light
چشمک زن دستهای
poppyhead
گل اذین دستهای
asterism
برج دستهای از ستارگان
gallowglass
دستهای سرباز مزدور
wash your hands
دستهای خود را بشویید
splitting
چند دستهای شدن
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
squadrons
دستهای از مردم گروه هواپیما
vespiary
اجتماع زنبوران دستهای زنبور
squadron
دستهای از مردم گروه هواپیما
prone float
روی شکم با دستهای کشیده
deadman's float
شناور بودن با دستهای باز
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
dinosaurs
دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
wide arm handstand
بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
batches
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batch
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
deme
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
someone's hands are tied
<idiom>
دستهای کسی بسته بودن
[اصطلاح مجازی]
strappado
مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
hard handed
دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
maharaja
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
fasciculus
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
burst
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
bursts
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
maharajah
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajas
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
hurdy gurdy
نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
monoprogramming system
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
chain gang
هم زنجیر
toll bar
زنجیر
chainless
بی زنجیر
chain
زنجیر
chain
زنجیر
fetters
زنجیر
manacling
زنجیر
manacle
زنجیر
bond
زنجیر
catena
زنجیر
chains
زنجیر
chains
:زنجیر
fettering
زنجیر
fettered
زنجیر
barrel
زنجیر
barrels
زنجیر
sling
زنجیر
slinging
زنجیر
slings
زنجیر
gyve
غل و زنجیر پا
line of skirmishers
خط زنجیر
manacled
زنجیر
fetter
زنجیر
linkwork
زنجیر
curbs
زنجیر
curbing
زنجیر
manacles
زنجیر
curbed
زنجیر
curb
زنجیر
batches
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
chain
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
queued
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queues
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
happy family
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
forlorn hope
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
passionist
عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
queue
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
windrow
دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
chains
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
batch
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
chain case
جعبه زنجیر
chain sprocket
چرخ زنجیر
chain wheel
چرخ زنجیر
chain track
مسیر زنجیر
link chain
زنجیر رابط
funicular
زنجیر نیروها
chainlet
زنجیر کوچک
chain pulley
قرقره زنجیر
chain pipe
لوله زنجیر
chain
زنجیر مساحی
chain locker
چاله زنجیر
chain locker
انبار زنجیر
chain hook
هوک زنجیر
load chain
زنجیر بار
chain grab
زنجیر گیر
bridling
زنجیر مهار
markov chain
زنجیر مارکوف
line of skirmishers
حمله به خط زنجیر
bands
بند و زنجیر
crane chain
زنجیر جرثقیل
grow
راه زنجیر
grows
راه زنجیر
full tracked
تمام زنجیر
block and tackle
قرقره و زنجیر
enfetter
زنجیر کردن
endless chain
زنجیر مدور
enchain
زنجیر کردن
hoisting chain
زنجیر بالابر
elevating chain
زنجیر بالابر
idler pulley
قرقره زنجیر
band
بند و زنجیر
joining shackle
بخوی زنجیر
daughter chain
زنجیر نوزاد
daughter chain
زنجیر فرعی
lugless joining shackle
بخوی زنجیر
creeper track
زنجیر خزشی
link chain
زنجیر اتصال
surveyor's chain
زنجیر مساحی
link
حلقه زنجیر
band chain
زنجیر مساحی
linkages
حلقههای زنجیر
side chain
زنجیر جانبی
skid chain
زنجیر چرخ
bridled
زنجیر مهار
tiers
زنجیر لنگر
tier
زنجیر لنگر
sprocket
دنده زنجیر
sprocket
چرخ زنجیر
sprocket
تاج زنجیر
tows
زنجیر یدک کش
tow
زنجیر یدک کش
bridle
زنجیر مهار
fob
زنجیر ساعت
sprocket wheel
چرخ زنجیر
funiculars
زنجیر نیروها
linkage
حلقههای زنجیر
measuring chain
زنجیر مساحی
cable locker
چاه زنجیر
closed chain
زنجیر حلقهای
windlass
دوار زنجیر
carrick bend
گره زنجیر
chains
زنجیر مساحی
naval pipe
مجرای زنجیر
tire chain
زنجیر یخ شکن
chain cable
زنجیر لنگر
cable holder
دوار زنجیر
parent chain
زنجیر مادر
windlasses
دوار زنجیر
print chain
زنجیر چاپ
parent chain
زنجیر اصلی
tire chain
زنجیر چرخ
link
زنجیر قلاب
bridles
زنجیر مهار
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
jobs
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
rje
سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
job
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
Jehovah's Witnesses
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
capitulary
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
shorten in cable
کوتاه کردن زنجیر
straight chain structure
ساختار راست زنجیر
chainwheel
چرخ زنجیر خور
line to line voltage
ولتاژ زنجیر شده
sprocket chain
زنجیر دندانه دار
chain pipe
دهانه چاله زنجیر
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
pawn chain
زنجیر پیادهای شطرنج
chain case
جعبه محافظ زنجیر
link
دانه زنجیر پیوند
catenary
چون دانههای زنجیر
buoy pendant
زنجیر مهار بویه
side chain substitution
استخلاف در زنجیر جانبی
pointer chain
زنجیر اشاره گرها
long chain polymer
بسپار بلند زنجیر
drag chain conveyor
نقاله با زنجیر مقاوم
ground tackle
زنجیر لنگر و متعلقات ان
shots
یک طول زنجیر لنگر
vehicle chain
زنجیر وسیله نقلیه
enfetter
گرفتارغل و زنجیر کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com