| Total search result: 202 (14 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| piggyback |
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود |
| piggybacks |
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| sequence |
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود |
| sequences |
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود |
| authorized |
شخصی که مجاز است به دستیابی به یک سیستم |
| forbid |
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست |
| forbids |
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست |
| multi |
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد |
| multi- |
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد |
| passwords |
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد |
| password |
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد |
| signature |
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد. |
| signatures |
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد. |
| raw |
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود |
| dynamically |
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود |
| dynamic |
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود |
| remote |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
| remoter |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
| remotest |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
| legit |
نمایش مجاز تاتر مجاز |
| queries |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| querying |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| queried |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| query |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| SEPP |
سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد |
| privacy |
قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست |
| log |
کامپیوتری که مشخصات کاربر و داده کلمه رمز را بررسی میکند با پایگاه داده کاربر تا امکان اتصال به شبکه یا سرور را بدهد |
| logs |
کامپیوتری که مشخصات کاربر و داده کلمه رمز را بررسی میکند با پایگاه داده کاربر تا امکان اتصال به شبکه یا سرور را بدهد |
| visiting correspondent |
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی |
| integrated |
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است |
| user |
رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است |
| users |
رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است |
| authorisations |
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم |
| authorization |
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم |
key |
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد |
| ccp |
نرم افزاری که واسط بین ترمینال کاربر و Bios سیستم است |
| peripheral |
بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد |
| tariff |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
| tariffs |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
| inquiry |
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری |
| inquiries |
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری |
| password |
کامپیوتر یا نرم افزای که نیاز دارد کاربر پیش از دستیابی یافتن کلمه رمز را وارد کند |
| passwords |
کامپیوتر یا نرم افزای که نیاز دارد کاربر پیش از دستیابی یافتن کلمه رمز را وارد کند |
| adventure game |
بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند |
| primary |
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری |
account |
کلمه رمز و حقوق دستیابی به شبکه یا سیستم Online |
| conversational mode |
سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد |
| multi user system |
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند |
| share |
فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است |
| shared |
فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است |
| shares |
فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است |
| privilege |
حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد |
| id |
کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد |
| electronic |
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی |
| personal |
ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند. |
| managers |
نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد |
| manager |
نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد |
| commanded |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
| command |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
| commands |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
| upward compatible |
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت |
| authorized level of organization |
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی |
| text |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
| texts |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
| logogriph |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
| daemon |
در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد |
| log |
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند |
| identity |
عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود |
| logs |
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند |
| identities |
عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود |
| privilege |
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز |
| shared |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
| share |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
| shares |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
| OCCAM |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم چند پردازنده یا چند کاربر |
| machine |
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود |
| machines |
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود |
| machined |
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود |
| search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
| computerization |
عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری |
| user |
نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد |
| users |
نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد |
| Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
| auto |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
| autos |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
| at liberty |
مجاز |
| permissive |
مجاز |
| certified |
مجاز |
| authorized |
مجاز |
| rated |
مجاز |
| allowed |
مجاز |
| commissioned |
مجاز |
| licensed |
مجاز |
| permitted |
مجاز |
| admittable |
مجاز |
| admissibll |
مجاز |
| authorrized |
مجاز |
| authorised |
مجاز |
| permissible |
مجاز |
| toluene |
حد مجاز |
| legal |
مجاز |
| allowable |
مجاز |
| metonymy |
مجاز |
| lawful |
مجاز |
| admissible |
مجاز |
| tropologic |
مجاز |
| licensable |
مجاز |
| serials |
سیستم کامپیوتری با یک ALU که دستورات را یکی یکی انجام میدهد |
| serial |
سیستم کامپیوتری با یک ALU که دستورات را یکی یکی انجام میدهد |
| tolerances |
تفاوت مجاز |
| lawfully |
به طور مجاز |
| maximum prr ermissible |
مجاز حداکثر |
| metonym |
مجاز مرسل |
| permissible velocity |
سرعت مجاز |
| admitance |
روا مجاز |
| contraband |
غیر مجاز |
| authorise |
مجاز نمودن |
| tolerances |
خطای مجاز |
| justifiability |
مجاز بودنی |
| allowable cargo load |
حداکثربار مجاز |
| licit |
روا مجاز |
| accredited |
مجاز معتبر |
| allowable load |
بار مجاز |
| allowable stress |
تنش مجاز |
| working stress |
تنش مجاز |
| allowed vibrations |
ارتعاشهای مجاز |
| tolerance |
تفاوت مجاز |
| allowable level |
تراز مجاز |
| not allowed |
غیر مجاز |
| prescribed load |
بار مجاز |
| safe load |
بار مجاز |
| figuratively |
بطور مجاز |
| revocable contract |
عقد مجاز |
| complements |
حد مجاز مکمل |
| complementing |
حد مجاز مکمل |
| complement |
حد مجاز مکمل |
| complemented |
حد مجاز مکمل |
| frees |
مجاز منفصل |
| freeing |
مجاز منفصل |
| freed |
مجاز منفصل |
| allowable cargo load |
بار مجاز |
| permissibly |
بطور مجاز |
| permissible deviation |
تفاوت مجاز |
| permissible dosage |
دوز مجاز |
| permissible velocity |
تندی مجاز |
| on the house <idiom> |
مجاز درکاری |
| permit |
مجاز کردن |
| permits |
مجاز کردن |
| permitting |
مجاز کردن |
| permissible load |
بار مجاز |
| speed limits |
سرعت مجاز |
| speed limit |
سرعت مجاز |
free |
مجاز منفصل |
| authorised clerk |
واسطه مجاز |
| working load |
بار مجاز |
| ban item |
غیر مجاز |
| bag limit |
حد مجاز صید |
licensing hours |
زمان مجاز |
| fair game |
شکار مجاز |
| impermissible |
غیر مجاز |
| settings |
شدت مجاز |
| legitimises |
مجاز کردن |
| setting |
شدت مجاز |
| legitimizing |
مجاز کردن |
| legitimizes |
مجاز کردن |
| bona fide holder |
دارنده مجاز |
| unauthorized |
غیر مجاز |
| idiographic |
وابسته به مجاز |
| legitimised |
مجاز کردن |
| legitimising |
مجاز کردن |
| legitimization |
مجاز کردن |
| legitimize |
مجاز کردن |
| circuit allocated use |
مدارچانلهای مجاز |
| authorized strength |
استعداد مجاز |
| authorized program |
برنامه مجاز |
| allowances |
میزان مجاز |
| dosing |
مقدار مجاز |
| tolerance |
خطای مجاز |
| authorized manpower |
استعدادپرسنلی مجاز |
| allowance |
میزان مجاز |
delegation of authority |
مجاز شمردن |
| tolerance limit |
خطای مجاز |
| legitimized |
مجاز کردن |
| authorized allowance |
سهمیه مجاز |
| doses |
مقدار مجاز |
| height clearance |
ارتفاع مجاز |
| dose |
مقدار مجاز |
| authorized bank |
بانک مجاز |
| dosed |
مقدار مجاز |
| trope |
مجاز استعاره |
| troplogy |
مجاز گوئی |
| remotest |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
| remote |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
| remoter |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
| personnel authorization |
جدول پرسنلی مجاز |
| safe loads tables |
جداول بارهای مجاز |
| forbidden band |
نوار غیر مجاز |
| circuit allocated use |
سهمیه مدارهای مجاز |
| twenty four hour charge rate |
امپر مجاز باتری |
| personnel authorization |
سطح پرسنلی مجاز |
| prescribed load |
بار مهمات مجاز |
| acceptance tolerance |
حد مجاز قابل قبول |