English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
English Persian
piggyback دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
Other Matches
sequence ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequences ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
authorized شخصی که مجاز است به دستیابی به یک سیستم
forbid ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
forbids ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
multi سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi- سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
passwords کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
password کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
signature کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signatures کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
raw 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
dynamically توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
remote ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remoter ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remotest ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
legit نمایش مجاز تاتر مجاز
queries 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
SEPP سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد
privacy قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
log کامپیوتری که مشخصات کاربر و داده کلمه رمز را بررسی میکند با پایگاه داده کاربر تا امکان اتصال به شبکه یا سرور را بدهد
logs کامپیوتری که مشخصات کاربر و داده کلمه رمز را بررسی میکند با پایگاه داده کاربر تا امکان اتصال به شبکه یا سرور را بدهد
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
user رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
users رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
authorisations مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
authorization مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
ccp نرم افزاری که واسط بین ترمینال کاربر و Bios سیستم است
peripheral بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
tariff شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariffs شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
inquiry ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
inquiries ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
password کامپیوتر یا نرم افزای که نیاز دارد کاربر پیش از دستیابی یافتن کلمه رمز را وارد کند
passwords کامپیوتر یا نرم افزای که نیاز دارد کاربر پیش از دستیابی یافتن کلمه رمز را وارد کند
adventure game بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
primary 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
account کلمه رمز و حقوق دستیابی به شبکه یا سیستم Online
conversational mode سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
share فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
shared فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
shares فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
privilege حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
id کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
electronic سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
personal ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
managers نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
commanded کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commands کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
upward compatible اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
logogriph نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
daemon در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد
log کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
identity عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
logs کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
identities عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
privilege دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
shared سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shares سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
OCCAM زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم چند پردازنده یا چند کاربر
machine کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machines کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machined کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
computerization عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
user نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
users نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
auto کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
autos کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
at liberty مجاز
permissive مجاز
certified مجاز
authorized مجاز
rated مجاز
allowed مجاز
commissioned مجاز
licensed مجاز
permitted مجاز
admittable مجاز
admissibll مجاز
authorrized مجاز
authorised مجاز
permissible مجاز
toluene حد مجاز
legal مجاز
allowable مجاز
metonymy مجاز
lawful مجاز
admissible مجاز
tropologic مجاز
licensable مجاز
serials سیستم کامپیوتری با یک ALU که دستورات را یکی یکی انجام میدهد
serial سیستم کامپیوتری با یک ALU که دستورات را یکی یکی انجام میدهد
tolerances تفاوت مجاز
lawfully به طور مجاز
maximum prr ermissible مجاز حداکثر
metonym مجاز مرسل
permissible velocity سرعت مجاز
admitance روا مجاز
contraband غیر مجاز
authorise مجاز نمودن
tolerances خطای مجاز
justifiability مجاز بودنی
allowable cargo load حداکثربار مجاز
licit روا مجاز
accredited مجاز معتبر
allowable load بار مجاز
allowable stress تنش مجاز
working stress تنش مجاز
allowed vibrations ارتعاشهای مجاز
tolerance تفاوت مجاز
allowable level تراز مجاز
not allowed غیر مجاز
prescribed load بار مجاز
safe load بار مجاز
figuratively بطور مجاز
revocable contract عقد مجاز
complements حد مجاز مکمل
complementing حد مجاز مکمل
complement حد مجاز مکمل
complemented حد مجاز مکمل
frees مجاز منفصل
freeing مجاز منفصل
freed مجاز منفصل
allowable cargo load بار مجاز
permissibly بطور مجاز
permissible deviation تفاوت مجاز
permissible dosage دوز مجاز
permissible velocity تندی مجاز
on the house <idiom> مجاز درکاری
permit مجاز کردن
permits مجاز کردن
permitting مجاز کردن
permissible load بار مجاز
speed limits سرعت مجاز
speed limit سرعت مجاز
free مجاز منفصل
authorised clerk واسطه مجاز
working load بار مجاز
ban item غیر مجاز
bag limit حد مجاز صید
licensing hours زمان مجاز
fair game شکار مجاز
impermissible غیر مجاز
settings شدت مجاز
legitimises مجاز کردن
setting شدت مجاز
legitimizing مجاز کردن
legitimizes مجاز کردن
bona fide holder دارنده مجاز
unauthorized غیر مجاز
idiographic وابسته به مجاز
legitimised مجاز کردن
legitimising مجاز کردن
legitimization مجاز کردن
legitimize مجاز کردن
circuit allocated use مدارچانلهای مجاز
authorized strength استعداد مجاز
authorized program برنامه مجاز
allowances میزان مجاز
dosing مقدار مجاز
tolerance خطای مجاز
authorized manpower استعدادپرسنلی مجاز
allowance میزان مجاز
delegation of authority مجاز شمردن
tolerance limit خطای مجاز
legitimized مجاز کردن
authorized allowance سهمیه مجاز
doses مقدار مجاز
height clearance ارتفاع مجاز
dose مقدار مجاز
authorized bank بانک مجاز
dosed مقدار مجاز
trope مجاز استعاره
troplogy مجاز گوئی
remotest سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
personnel authorization جدول پرسنلی مجاز
safe loads tables جداول بارهای مجاز
forbidden band نوار غیر مجاز
circuit allocated use سهمیه مدارهای مجاز
twenty four hour charge rate امپر مجاز باتری
personnel authorization سطح پرسنلی مجاز
prescribed load بار مهمات مجاز
acceptance tolerance حد مجاز قابل قبول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com