English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
the future دنیای دیگر عقبی
Other Matches
tap loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
otherworld دنیای دیگر
otherworldly متوجه دنیای دیگر
euler پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
beau monde دنیای مد
outworld دنیای جسمانی
gangland دنیای جنایتکاران
out in the world در دنیای آزاد
earth دنیای فانی
earths دنیای فانی
old world دنیای قدیم
The English - speaking world. دنیای انگلیسی زبان
paleo etc وابسته بشمال دنیای قدیم
macaca نوعی میمون دنیای قدیم
underworld دنیای تبه کاران واراذل
macaque نوعی میمون دنیای قدیم
paleo arctic or palaeo وابسته بشمال دنیای قدیم
New World نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
Utopia دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
virtual شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
Utopias دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
hedonism فلسفه خوشی پرستی وتمتع ازلذایذ دنیای زودگذر
hinder عقبی
retral عقبی
hinders عقبی
hindering عقبی
f. like عقبی
the next world عقبی
hindered عقبی
the hereafter عقبی
trailng عقبی
backpart عقبی
rearward عقبی
posticous عقبی
the postern door در عقبی
posterior عقبی
hilted عقبی
backs عقبی گذشته
hilted قسمت عقبی
roundhouse اطاق عقبی
back panel صفحه عقبی
postern درب عقبی
back عقبی گذشته
hind عقبی پشت پای گاو
mizzenmast دگل عقبی کشتی دو دگله
tailblock قسمت عقبی تخته موج
tails قسمت عقبی تخته موج
tailed قسمت عقبی تخته موج
tail قسمت عقبی تخته موج
beam ends انتهای قسمت عقبی کشتی
fireback دیواره عقبی کوره یابخاری
heel قسمت عقبی سر چوب گلف
heel قسمت عقبی بدنه قایق
heels قسمت عقبی سر چوب گلف
heels قسمت عقبی بدنه قایق
bird's nest قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
beam-ends انتهای قسمت عقبی کشتی
fore and aft واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
false edge قسمت سوم عقبی تیغه سابر
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
leach لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leech لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leeches لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
quarter یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
round house بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
scalper پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
split jump پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
coverings مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
covers مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
flip پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
toe walley پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
tuck پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucking پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucks پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
backstairs از راه پله کان عقبی پله کان پشت
again دیگر
furthering دیگر
secus از دیگر سو
furthers دیگر
furthered دیگر
another دیگر
further دیگر
from one another <adv.> از هم دیگر
else دیگر
next دیگر
he is no more او دیگر
thence دیگر
anymore دیگر
no more دیگر نه
one an other یک دیگر
from each other <adv.> از هم دیگر
of one another <adv.> از هم دیگر
of each other <adv.> از هم دیگر
others دیگر
other دیگر
alternatives دیگر
alternatives شق دیگر
alternative شق دیگر
alternative دیگر
about-faces سوی دیگر
to wit بعبارت دیگر
what more do you want دیگر چه می خواهید
about-faces جهت دیگر
about face جهت دیگر
in other words <idiom> به کلام دیگر
In our other words. بعبارت دیگر
shunted به خط دیگر انداختن
withil ازطرف دیگر
et al و در جای دیگر
again از طرف دیگر
on one's coat-tails <idiom> همراه کس دیگر
about-face جهت دیگر
about-face سوی دیگر
about face سوی دیگر
beside ازطرف دیگر
nevermore دیگر ابدا
next year سال دیگر
no more of that بس است دیگر
none other than هیچکس دیگر جز
on more بار دیگر
on the opposite side در انسوی دیگر
on the other hand از سوی دیگر
on the other hand ازطرف دیگر
on the other part از طرف دیگر
other people مردم دیگر
nevermore هرگز دیگر
never more هرگز دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
aliunde از منبع دیگر
variant نوع دیگر
another day یک روز دیگر
another guess نوعی دیگر
another guess قسمتی دیگر
at a later period در موقع دیگر
others نوع دیگر
other نوع دیگر
alternative unit واحدهای دیگر
yon ان یکی دیگر ان
othergates جور دیگر
othergates طور دیگر
scilicet بعبارت دیگر
elsewhere نقطه دیگر
elsewhere بجای دیگر
elsewhere درجای دیگر
so muchthe worse دیگر بدتر
t' other بعدی دیگر
tother بعدی دیگر
another شخص دیگر
another یکی دیگر
the other two دوتای دیگر
my other books کتابهای دیگر من
shunt به خط دیگر انداختن
shunts به خط دیگر انداختن
otherguess نوع دیگر
otherguess جور دیگر
otherguess بروش دیگر
otherguise جور دیگر
otherness چیز دیگر
otherwhence از جای دیگر
otherwhere جای دیگر
otherwhere در مکان دیگر
otherwhile گاه دیگر
otherwhile وقت دیگر
to be no more دیگر نبودن
at the same time [on the other hand] <adv.> به ترتیب دیگر
somewhere else یک جای دیگر
no more نه دیگر [بیشتر]
videlicet به عبارت دیگر
apart from that <adv.> از سوی دیگر
to wit <adv.> به عبارت دیگر
namely <adv.> به عبارت دیگر
not any more دیگر نه [بیشتر نه]
in fact به عبارت دیگر
once یکبار دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> طور دیگر
a horse of another colour [different colour] مطلبی دیگر
on the other hand <adv.> طور دیگر
no longer نه دیگر [زمانی]
no more دیگر ن [فعل]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com