English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
straggler دورافتاده از یکان
stragglers دورافتاده از یکان
Other Matches
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
force augmentation تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenant یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
parent یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
combat arms یکان رزمی یکان درگیر در رزم
subactivity یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
detail شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing شرح مفصل یکان بقیه یکان
designation عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designations عنوان یکان یاشخص معرف یکان
line replacement یکان تعویض کننده یکان جبهه
faraway دورافتاده
far off دورافتاده
away دورافتاده
straggly پرت دورافتاده
far flung پرت و دورافتاده
far-flung پرت و دورافتاده
backwater جای دورافتاده
backwaters جای دورافتاده
backwoodsman اهل جای دورافتاده
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element یکان رزمی یکان تاکتیکی
outhouse منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
castaway پرتاب شده از کشتی به دورافتاده
castaways پرتاب شده از کشتی به دورافتاده
outhouses منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
unit mill سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
backwoods اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
maroon شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
aeromedical unit یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
casualty staging unit یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
division slice یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
guiden پرچم یکان پرچم نماینده یکان
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
units یکان
formation یکان
unit یکان
singly یکان یکان
troop basis مبنای یکان
administrative command یکان اداری
advance gruard یکان جلودار
air command یکان هوایی
march unit یکان راهپیمایی
major command یکان عمده
logistical command یکان لجستیکی
base unit یکان پایگاهی
combined command یکان مرکب
mechanized یکان مکانیزه
paratroop یکان چترباز
naval activity یکان دریایی
designations اسم یکان
activities قسمت یکان
activity قسمت یکان
troop unit یکان صنفی
muster book دفتروقایع یکان
motor unit یکان موتوری
designation اسم یکان
troop unit یکان سربازدار
motorized یکان موتوری
joint command یکان مشترک
base unit یکان مبنا
shock troops یکان ضربت
command net شبکه یکان
command strength استعداد یکان
composite unit یکان مختلط
service unit یکان خدمات
designator code کد تشخیص یکان
detached unit یکان مامورشده
service force یکان خدمات
distinguished unit یکان ممتاز
divisional unit یکان لشگری
organization chart نمودارسازمان یکان
exempted station یکان مخصوص
fire unit یکان اتش
single unit یکان منفرد
combined arms یکان مرکب
intercommand بین یکان
beach organization یکان ساحلی
tactical command یکان تاکتیکی
installation type نوع یکان
identification code کدشناسایی یکان
single unit یکان مستقل
support command یکان پشتیبانی
frontalier یکان مرزی
cavalry unit یکان سوارزرهی
combat , echelon یکان رزمی
force basis مبنای یکان
retraining command یکان بازاموزی
combatcommand یکان رزمی
first seargeant سرگروهبان یکان
sergeants سرگروهبان یکان
unit training اموزش یکان
trains بنه یکان
separates یکان مستقل
strangle دورافتادن از یکان
trains عقبه یکان
unit train بنه یکان
presence فرستی در یکان
unit supply تدارکات یکان
separated یکان مستقل
separate یکان مستقل
trained عقبه یکان
parent یکان اولیه
straggler گم شده از یکان
stragglers گم شده از یکان
train بنه یکان
parent یکان لاحق
train عقبه یکان
mixed یکان مختلط
trained بنه یکان
mobility تحرک یکان
unit structure استخوانبندی یکان
organizations یکان قسمت
organization یکان قسمت
organizational یکان سازمانی
organisations یکان قسمت
active یکان کادر
boundary حدود یکان
composite یکان مرکب
composite یکان مختلط
unit structure سازمان یکان
pertinent یکان لاحق
service قسمت یکان
serviced قسمت یکان
sergeant سرگروهبان یکان
organic یکان سازمانی
boundaries حدود یکان
detached unit یکان جدا شده
mountaineers یکان کوهستانی کوهنورد
direct support unit یکان پشتیبانی مستقیم
distinguished unit citation نشان لیاقت یکان
evader دور افتاده از یکان
scheme of command طرح عملیاتی یکان
distinguished unit citation نشان یکان برجسته
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
security council شورای حفافتی یکان
commodity command یکان امادکالاهای مصرفی
communication chief رئیس مخابرات یکان
mountaineer یکان کوهستانی کوهنورد
division engineer یکان مهندسی لشگر
service force یکان خدماتی دریایی
using agency یکان استفاده کننده
safety officer افسر تامین یکان
command یکان قرارگاه عمده
permanent party جمعی دایمی یکان
intercommunication مخابرات داخلی یکان
permanent oppointment اختصاص دایمی به یک یکان
intransit یکان در حال حرکت
link ملحق شدن دو یکان
land tail باقیمانده زمینی یکان
less than release unit یکان درخط ترابری
level of effort تلاش رزمی یکان
mass of maneuver سنگینی حرکات یکان
mechanized infantry یکان پیاده مکانیزه
zone of action منطقه عملیات یکان
nonoperating strength جمعی غیرفعال در یکان
document file پرونده اسناد یکان
commanded یکان قرارگاه عمده
requesting unit یکان تقاضا کننده
force augmentation عناصر تقویتی یکان
passive element یکان غیر فعال
unit train بنه اماد یکان
force designator شماره ترتیب یکان
force structure استخوان بندی یکان
requesting unit یکان درخواست کننده
frontalier جزو یکان مرزی
general support یکان پشتیبانی عمومی
grenadier یکان نارنجک انداز
commands یکان قرارگاه عمده
property book دفتر دارایی یکان
identification code رمز معرف یکان
order of battle سازمان نیروهایا یکان
command liaison شبکه رابط یکان
composition ارایش یکان سازمان
recover جمع اوری یکان
beachmaster's unit یکان لجستیک ساحلی
commodores فرمانده یکان هوایی
unit journal دفتر روزنامه یکان
commodore فرمانده یکان هوایی
recovering جمع اوری یکان
unit kilometer مصرف کیلومتری یکان
recovers جمع اوری یکان
beach unit یکان تهیه بارانداز
unit distribution روش تقسیم به یکان
troop basis مبنای واگذاری یکان
type face نوع چرخش یکان
less than release unit یکان منتظر حمل
unit distribution روش توزیع به یکان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com