English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
honeycomb rediator رادیاتور با بافت کندوئی رادیاتور کندوئی
Other Matches
radiators رادیاتور
radiator رادیاتور
radiator cowl درپوش رادیاتور
radiator fan پروانه رادیاتور
electrode radiator رادیاتور الکترد
radiator رادیاتور اتومبیل
tubular radiator رادیاتور لولهای
radiators رادیاتور اتومبیل
radiator cover روکش رادیاتور
radiators دما تاب رادیاتور
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
coolant مایع داخل رادیاتور
radiator coil لوله لاستیکی رادیاتور
radiator union پیچ و مهره رادیاتور
coolants مایع داخل رادیاتور
radiator دما تاب رادیاتور
radiator grille شبکه محافظ رادیاتور
gilled radiator رادیاتور پره دار
radiator shutter پنجره فلزی محافظ رادیاتور
mixd weave بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
context بافت
contexture بافت
neurine بافت پی
of a loose textture شل بافت
of a loose texture شل بافت
contexts بافت
knitted بافت
fiber بافت
knit goods کش بافت
tissue بافت
gold tisane زر بافت
grain بافت
loose texture بافت شل
texture بافت
tissues بافت
textures بافت
histoloysis بافت خواری
vascular tissue بافت اوندی
necrosis بافت مردگی
nerve tissue بافت عصبی
in vivo بافت زنده
histology بافت شناسی
knit goods کالای کش بافت
phloem بافت لیفی
plain weave بافت ساده
sclerenchyma بافت زنبوری
interlocking بافت با قلاب
knotless بافت تقلبی
knotless بافت شل و آزاد
plain weave بافت حصیری
slip خطا در بافت
slit weave بافت چاکدار
style سبک بافت
typical <adj.> بافت معمولی
typical <adj.> بافت عادی
weaving draft نقشه بافت
basket-weave بافت حصیری
flat weave تخت بافت
direction سمت بافت
basket weave بافت حصیری
selvage گرد بافت
selvedge گرد بافت
sennet بافت حصیری
soil texture بافت خاک
stroma بافت نمدی
stroma بافت بنیادی
texture of soil بافت خاک
vascular tissue بافت هادی
texture ترکیب بافت
welknit خوش بافت
xylem بافت چوبی
close-knit ریز بافت
chain stitch بافت زنجیری
histogenesis بافت سازی
cellular tissue بافت زنبوری
sclerosis تصلب بافت
webs بافت یا نسج
weave ساختن بافت
woof دست بافت
weaves ساختن بافت
homespun بافت خانگی
grosser درشت بافت
grossest درشت بافت
grossing درشت بافت
woofs دست بافت
adipose tissue بافت چربی
cellular بافت سلولی
fiber بافت لیف
web بافت یا نسج
grossed درشت بافت
fibres بافت لیف
fibre بافت لیف
histogen بافت ساز
hand knitted دست بافت
hand knife خوش بافت
textures بافت تاروپود
texture بافت تاروپود
collenchyma بافت کلانشیم
fibrosis تصلب بافت ها
gross درشت بافت
grosses درشت بافت
biopsy بافت برداری
finespun ریز بافت
anterior commissure بافت رابط قدامی
sclerenchyma بافت سخت سلولی
sequestrum قسمت بافت مرده
soil separates اجزاء بافت خاک
steel fabric بافت فولاد ساختمانی
homespun بافت میهنی وطنی
reticulum بافت همبند و مشبک
taffetized دارای بافت تافته
collenchyma بافت لانه زنبوری
fabrics سبک بافت اساس
blemish [mistake] عدم تقارن در بافت
contextual architecture معماری بافت گرایی
balanced plain weave بافت ساده یک رو یک زیر
knotless بافت بدون گره
fabric سبک بافت اساس
regular weave [plain] بافت معمولی و ساده
woodiness بافت چوبی وفوردرخت
wire netting بافت توری سیمی
gauze نوعی بافت توری
histology علم بافت شناسی
warp نخ تار [در طول بافت]
reticulum بافت نگاهدارنده اعصاب
fibrosis افزایش بافت لیفی
tightly weave بافت پرتراکم و سفت
phelloderm بافت چوب پنبهای
lymphomatoid دارای بافت لنفی
lymphomatous دارای بافت لنفی
lymphopoiesis تشکیل بافت لنفی
of a coarse fibre درشت بافت زمخت
mesophyll بافت درونی برگ
neuroglia بافت حافظ عصب
myoma غده بافت ماهیچه
epithelize بافت پوششی شدن
epithelialize بافت پوششی شدن
hypoxia کاهش اکسیژن بافت
hypoxemia کاهش اکسیژن بافت
suber بافت چوب پنبهای
building steel lathing بافت ساختمان فولادی
histological وابسته به بافت شناسی
histologic وابسته به بافت شناسی
histologist متخصص بافت شناسی
commissure بافت عصبی رابط
plain weave پارچه ساده بافت
metal gauze بافت توری فلزی
homemade خانگی خانه بافت
texture دارای بافت ویژهای نمودن
adenoidal منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
regatta پارچه نخی سفت بافت
textures دارای بافت ویژهای نمودن
anomalous weave بی نظمی و عدم تقارن در بافت
intervenium بافت میان رگهای برگ
faille نوعی پارچه ساده بافت
regattas پارچه نخی سفت بافت
lymphoma غده مرکب از بافت لنفاوی
commissurotomy برداشتن بافت عصبی رابط
dyed-in-the-wool پیش از بافت رنگرزی شده
match قرینه سازی در طرح یا بافت
tarlatan پارچه نخی ساده بافت
suberous دارای بافت چوب پنبهای
suberose دارای بافت چوب پنبهای
suberic دارای بافت چوب پنبهای
aceratosis نارسی و نابالغی بافت شاخی
cotton duke بافت ساده پنبهای یا کتانی
biopsy ازمایش میکروسکپی بافت زنده
scar tissue بافت همبند جای زخم
parenchyma مغز غده بافت اصلی
flat weave بافت ساده و بدون پرز
neurogenic ایجاد کننده بافت عصبی
suberization ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
gray matter ماده خاکستری بافت عصبی مغز
cork بافت چوب پنبه درخت بلوط
necrotic دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
suberize تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
Urban tissue sites سایت های بافت فرسوده شهری
albumen مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
fibrocyte سلول دوکی شکل بافت همبندی
adenoma ورم خوش خیم بافت غدهای
frostbite یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
conceit [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
corks بافت چوب پنبه درخت بلوط
albumens مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
adenoid شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
phlegmon اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
bunting پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
welknit سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
Cicim جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
to pace the web پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com