Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
pattern
ردیف بندی
patterns
ردیف بندی
Search result with all words
assembly line
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
colonnade
ستون بندی ردیف درخت
colonnades
ستون بندی ردیف درخت
Other Matches
Jaldar
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
terraced houses
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
row marker
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications
طبقه بندی رده بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
ranks
ردیف
racked
ردیف
racks
ردیف
ranks
ردیف صف
rows
ردیف
wracks
ردیف
rack
ردیف
line
ردیف
ranked
ردیف صف
ranges
ردیف
ranged
ردیف
range
ردیف
lines
ردیف
columns
ردیف
ranked
ردیف
sequence
ردیف
classed
ردیف
cue
ردیف
cues
ردیف
sequences
ردیف
classing
ردیف
tiers
ردیف
classes
ردیف
runs
ردیف
run
ردیف
class
ردیف
wracked
ردیف
deque
ردیف
tier
ردیف
rank
ردیف
row
ردیف
rowed
ردیف
column
ردیف
rank
ردیف صف
octachord
ردیف
successions
ردیف جانشینی
tier
ردیف شدن
single line
ردیف تکی
tier
ردیف کردن
succession
ردیف جانشینی
realigning
ردیف کردن
tiers
ردیف کردن
in a row
ردیف شده
realigns
ردیف کردن
colonnades
ردیف ستون
tier
ردیف افقی
tiers
ردیف صندلی
range
سلسله ردیف
tiers
ردیف افقی
lance corporal
هم ردیف سرجوخه
ranges
سلسله ردیف
single line
ردیف مجزا
tiers
ردیف شدن
series
سلسله ردیف
ranged
سلسله ردیف
aline
ردیف شدن
item number
شماره ردیف
colonnade
ردیف ستون
tier
ردیف صندلی
tierced
ردیف شده
row
ردیف کردن
aligns
ردیف کردن
string
ردیف سلسله
spooler
برنامه ردیف گر
row
ردیف سطر
clavier
ردیف مضراب
rows
ردیف کردن
filed
ردیف صف به صف کردن
aligning
ردیف کردن
row
ردیف مین
rows
ردیف سطر
align
ردیف کردن
rowed
ردیف کردن
aligned
ردیف کردن
rows
ردیف مین
rowed
ردیف سطر
rowed
ردیف مین
clavier
ردیف جا انگشتی
seriated
ردیف شده
file number
شماره ردیف
hedgerows
ردیف خاربن
file
ردیف صف به صف کردن
hedgerow
ردیف خاربن
realigned
ردیف کردن
seriation
ردیف کردن
realign
ردیف کردن
tierced
ردیف دار
single file
یک ردیف ستون
shaw
ردیف درختان
serially
بطور ردیف
tertial
سومین ردیف شاهپر
eleven punch
سوراخ ردیف یازدهم
rows
ردیف چند خانه
hedgerows
ردیف بوتههای پرچین
hedgerow
ردیف بوتههای پرچین
monopteral
دارای یک ردیف ستون
rowed
ردیف چند خانه
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
hypen ladder
ردیف خطوط تیره
line-ups
ردیف ایستادن تیم
line-up
ردیف ایستادن تیم
line up
ردیف ایستادن تیم
row
ردیف چند خانه
second defendant
متهم ردیف دوم
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
stacks
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
key-couse
[بیش از یک ردیف سنگ سر طاق]
onside
در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
terrace
ردیف خانههای بهم پیوسته
straight f.
پنج برگ ردیف ویکرنگ
colonnades
ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnade
ردیف ستون ایوان ستوندار
stack
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
corvette
رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
terraces
ردیف خانههای بهم پیوسته
stacked
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
bat around
توپ زدن به نوبت در یک ردیف
aligned
دریک ردیف قرار گرفتن
print spooling progarm
برنامه ردیف کننده چاپ
aligning
دریک ردیف قرار گرفتن
aligns
دریک ردیف قرار گرفتن
unclassified
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
align
دریک ردیف قرار گرفتن
rivet gage
فاصله بین دو ردیف پرچ
lagomorphous
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
quinquereme
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
lagomorphic
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
quart major
ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
peristyle
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
coffer-dam
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
corbel-table
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
hypostyle
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
peristome
ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
hamatum
استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران
footlights
ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
variable stator
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
column
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
beading
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
columns
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
beadings
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
square leg
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
wing forward
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
amphistylar
دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
the taxis are on their rank
اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
row
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
crinkum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
frequencies
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequency
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
v engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
vee engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
bookends
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
x engine
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
dual
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
broad arrow engine
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
DIL
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
h engine
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
tertiery
پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com