Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
English
Persian
garnishing
رنگ امیزی کردن برای استتار
Other Matches
screen
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
radar comouflage
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
smoke curtain
پرده دود برای استتار از دیدزمینی
fishnet
نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
fuchsine
رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
fuchsin
رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
color patches
نوارهای رنگی تور استتار نوارهای استتار
fret
رنگ امیزی کردن
bepaint
رنگ امیزی کردن
lay in
رنگ امیزی کردن
frets
رنگ امیزی کردن
limn
رنگ امیزی کردن
to blend colours
زنگ امیزی کردن
camouflage
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
hyperbolize
بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
ham
بطور اغراق امیزی عمل کردن
camouflage
استتار
disguising
استتار
disguises
استتار
camouflages
استتار
disguised
استتار
occulatation
استتار
disguise
استتار
camouflaging
استتار
camouflaged
استتار
stalking horse
وسیله استتار
smokescreen
استتار با دود
camouflage net
تور استتار
camouflage dicipline
انضباط استتار
merge
در هم امیزی
syncrasy
هم امیزی
confluences
هم امیزی
merges
در هم امیزی
confluence
هم امیزی
garlands
نوارهای تور استتار
garland
نوارهای تور استتار
riskiness
مخاطره امیزی
sententiousness
نصیحت امیزی
polychromy
رنگ امیزی
colouration
رنگ امیزی
sociability
مردم امیزی
pigmentation
رنگ امیزی
colouring
رنگ امیزی
coloring
رنگ امیزی
miraculousness
اعجاز امیزی
oppressiveness
ستم امیزی
coloration
رنگ امیزی
instructiveness
تعلیم امیزی بودن
binocular fusion
در هم امیزی دید دو چشمی
bovarism
در هم امیزی خیال و واقعیت
color wheel
گردونه رنگ امیزی
manhelper
دستک رنگ امیزی
color codig
رنگ امیزی با علامت
offensiveness
اهانت امیزی بدی
flicker fusion frequency
بسامد در هم امیزی سوسوها
binaural fusion
در هم امیزی شنود دو گوش
pallet knife
ماله رنگ امیزی
boot topping
رنگ امیزی خط ابخور
manhelper
چوب رنگ امیزی
colornig power
قدرت رنگ امیزی
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
piquancy
گوشه داری طعنه امیزی
bring off
به نتیجه موفقیت امیزی رسیدن
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
by the holy poker
سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
palette
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palettes
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
chiaroscuro
نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
comouflage detection photography
نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
flash defilade
پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
black out
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
road screen
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
net
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nets
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nett
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
disruptive pattern
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoed
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
stripping
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
commandeer
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavoring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
gas fittings
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
overhauled
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhaul
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
degausser
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
arm
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
put up
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put-up
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it
برای کردن ان
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to grub about
زیر و رو کردن
[برای]
to grub
جستجو کردن
[برای]
to grub
زیر و رو کردن
[برای]
in orders to make it easiter
برای اسان تر کردن ان
to mumble
[away]
to oneself
برای خودشان من من کردن
prone to do something
آماده کردن برای
enable
تهیه کردن برای
in order to prevent
برای جلوگیری کردن
so as to quiet him
برای ارام کردن او
to fit with
اماده کردن برای
to grub about
جستجو کردن
[برای]
enabling
تهیه کردن برای
enables
تهیه کردن برای
enabled
تهیه کردن برای
to prospect
[for]
جستجو کردن
[برای]
the proper time to do a thing
برای کردن کاری
tenderizes
برای ترد ونازک کردن ان
to schmooze somebody
برای کسی تملق کردن
to take pity on any one
برای کسی دلسوزی کردن
gagging
مانع فراهم کردن برای
to butter somebody up
برای کسی چاپلوسی کردن
warm up
<idiom>
گرم کردن (برای بازی)
to underspend
[on]
ناکافی خرج کردن
[برای]
bucket step
فیکس کردن پا برای استراحت
carry over
<idiom>
برای بعد نگهداری کردن
forthcomming
اماده برای ارائه کردن
tenderizing
برای ترد ونازک کردن ان
gagged
مانع فراهم کردن برای
to butter somebody up
برای کسی تملق کردن
gag
مانع فراهم کردن برای
to make room for a person
جا برای کسی باز کردن
gags
مانع فراهم کردن برای
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
to schmooze somebody
برای کسی چاپلوسی کردن
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
to save for retirement
برای بازنشستگی پس انداز کردن
to hang on the rear
برای حمله دنبال کردن
tenderize
برای ترد ونازک کردن ان
higgle
برای سودجویی بحث کردن
tenderising
برای ترد ونازک کردن ان
to pander to somebody's ego
<idiom>
برای کسی چاپلوسی کردن
the right way to do a thing
صحیح برای کردن کاری
tenderised
برای ترد ونازک کردن ان
tenderises
برای ترد ونازک کردن ان
to offer a reward
[for]
عرضه کردن پاداشی
[برای]
tenderized
برای ترد ونازک کردن ان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com