Dictiornary-Farsi | زخم چرکی چرک داری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
purulence	زخم چرکی چرک داری


Other Matches

dude ranch	گله داری واسب سواری وحشم داری
You deserve it.	حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft	کشور داری ملک داری
addle	: چرکی
lousiness	چرکی
suppurative	چرکی
purulent	چرکی
squalidness	چرکی
squalidity	چرکی
grubbiness	چرکی
griminess	چرکی
dinginess	چرکی
filthiness	چرکی
septic	چرکی
pussies	چرکی
pussy	چرکی
foulness	چرکی
impostume	دمل چرکی
imposthume	دمل چرکی
abscesses	ورم چرکی
abscess	ورم چرکی
manginess	دچاری به جرب چرکی
pustule	بثورات چرکی پوست
septicemia	عفونت خون بوسیله ارگانیسمهای چرکی
collapse capitalism	فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
capitalism	کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
grittiness	شن داری
tensility	کش داری
wet storage	تر داری
bigamy	دو زن داری
blind man's buff	از من داری
bulkiness	تنه داری
bulkiness	جثه داری
patchiness	وصله داری
cellarge	حق انبار داری
conchiferous	داری صدف
continenece	خود داری
creaminess	خامه داری
blind mans buff	ازمن داری
bean caper	پیرسن داری
menage	خانه داری
leasing	اجاره داری
abstinence;or abstinency	خود داری
angularity	گوشه داری
angularity	زاویه داری
angulation	زاویه داری
anti capitalist	ضد سرمایه داری
bank protection	ساحل داری
dry storage	خشک داری
treasury general	خرانه داری کل
treasurership	خزانه داری
non commital	خود داری
notbility	خانه داری
pernoctation	شب زنده داری
serrulation	دندانه داری
stigmatism	خال داری
retenv	خود داری
rhythmicity	نواخت داری
spinosity	سیخ داری
lucubration	شب زنده داری
tresury general	خزانه داری کل
fisk	خزانه داری
self restraint	خود داری
viscosity	شیره داری
house work	خانه داری
household art	هنرخانه داری
trusteeship	امانت داری
trusteedhip	امانت داری
incumbency	عهده داری
slaveholding	برده داری
night waking	شب زنده داری
wake	شب زنده داری
farming	مزرعه داری
Exchequer	خزانه داری
waked	شب زنده داری
housekeeping	خانه داری
vigilance	شب زنده داری
bursary	خزانه داری
treasury	خزانه داری
wakefulness	شب زنده داری
tenancies	اجاره داری
tenure	اجاره داری
leasehold	اجاره داری
tenancy	اجاره داری
vigil	شب زنده داری
capitalism	سرمایه داری
wakes	شب زنده داری
vigils	شب زنده داری
sang-froid	خود داری
communism	مردم داری
quartermaster	سررشته داری
altruism	همگونه داری
fasting	روزه داری
refusals	خود داری رد
refusal	خود داری رد
quartermasters	سررشته داری
thrift	خانه داری
bursaries	خزانه داری
sang froid	خود داری
slavery	برده داری
charge	عهده داری
charges	عهده داری
refrainment	خود داری اجتناب
nolle proseequi	خود داری از پی کرد
light housekeeping	کارهای خانه داری
precapitalism	ماقبل سرمایه داری
precapitalism	پیش از سرمایه داری
mixed capitalism	سرمایه داری مختلط
What do you feel like having today?	امروز تو به چه اشتها داری؟
baby-sitting	بچه داری کردن
refrained	خود داری کردن
refrain	خود داری کردن
to govern one's passions	خود داری کردن
to possess oneself	خود داری کردن
To keep late nights [hours]	شب زنده داری کردن
to keep house	خانه داری کردن
to keep shop	دکان داری کردن
to rule the roast	اختیار داری کردن
day nursery	بچه داری در روز
day nurseries	بچه داری در روز
How old are you?Whats your age?	چند سال داری ؟
refraining	خود داری کردن
baby-sits	بچه داری کردن
run the show	اختیار داری کردن
baby-sit	بچه داری کردن
baby-sat	بچه داری کردن
baby sit	بچه داری کردن
spatiality	فضا داری فضائیت
keeps	حفافت امانت داری
keep	حفافت امانت داری
refrains	خود داری کردن
home economics	اقتصاد خانه داری
procurator general	کفیل خزانه داری
wake	شب زنده داری کردن
wakes	شب زنده داری کردن
get by	نگه داری کردن
capitalism	رژیم سرمایه داری
bailment	امانت داری سمساری
capitalistic	منسوب به سرمایه داری
house keeping operation	اعمال خانه داری
household art	اصول خانه داری
explicit rent	اجاره داری کردن
double entry	دفتر داری مضاعف
black capitalism	سرمایه داری سیاه
You have cobwebs in your head. <idiom>	تو گچ تو سرت داری. [اصطلاح]
capitalist countries	کشورهای سرمایه داری
capitalist system	نظام سرمایه داری
chamberlainship	پرده داری گنجوری
chests	تابوت خزانه داری
chest	تابوت خزانه داری
waked	شب زنده داری کردن
housekeep	خانه داری کردن
attorn	اجاره داری کردن
advanced capitalism	سرمایه داری پیشرفته
continence	خویشتن داری پرهیزگاری
quartermaster	رسته سررشته داری
keep house	خانه داری کردن
keepworthy	قابل نگه داری
quartermasters	رسته سررشته داری
land tenure	اجاره داری زمین
holding	متصرفی اجاره داری
joint tenancy	شرکت در اجاره داری
joint tenancy	اجاره داری مشترک
bourgeoisie	سرمایه داری بورژوازی
succulence	اب داری حالت ابکی
angularity	زاویه داری لاغری
Chancellors of the Exchequer	وزیر خزانه داری
Chancellor of the Exchequer	وزیر خزانه داری
industrial capitalism	سرمایه داری صنعتی
to contain one self	خود داری یا حوصله کردن
He has a glib (an oily, a persuasive,asmooth)tongue.	آدم سر وزبان داری است
He is a brainy person .	آدم کله داری است
I cant be bothered. bother the flies!	برو بابا حوصله داری !
quartermaster	فروشگاه وسایل سررشته داری
You really are cheeky!	واقعا" عجب رویی داری !
Do you have an extra pen to lend me?	یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
accounties	علم حساب یا دفتر داری
to have custody of	نگهداری یا امانت داری کردن از
subtenancy	اجاره داری دست دوم
mental reservation	خود داری از ذکر مطلبی
passive resistance	خود داری از قبول یاموافقت
laws of motion of capitalism	قوانین حرکت سرمایه داری
piquancy	گوشه داری طعنه امیزی
Treasury Department	اداره خزانه داری [ در آمریکا]
roister	عیاشی و شب زنده داری کردن
capacity utilization rate	نرخ بهره داری از فرفیت
capitalization	اعمال سیستم سرمایه داری
to run the show	در کاری اختیار داری کردن
jointure	اجاره داری مشترک و مشاعی
quartermasters	فروشگاه وسایل سررشته داری
cornetcy	پرچم داری سواره نظام
ruffed	دارای یقه چین داری
He is of noble birth.	آدم پدر و مادر داری است
carpet sweeper	جارو نپتون [نظافت] [خانه داری]
free enterprise	رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
You are sure a dead ringer for muy brother.	تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
wombat	جانور کیسه داری شبیه خرس
wombats	جانور کیسه داری شبیه خرس
bourgeoisie	سرمایه داری حکومت طبقه دوم