English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
slump زمین باتلاقی
slumped زمین باتلاقی
slumping زمین باتلاقی
slumps زمین باتلاقی
Search result with all words
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
Other Matches
ignisfatuus روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
founderous باتلاقی
fenny باتلاقی
impaludism تب باتلاقی
marshy باتلاقی
swampy باتلاقی
foundrous باتلاقی
poachy باتلاقی
paludal باتلاقی
poachv باتلاقی
slew محل باتلاقی
mayflower کالبای باتلاقی
marsh marigold کالتای باتلاقی
mossy خزه گرفته باتلاقی
marsh hen ابچلیک باتلاقی امریکا
drosera دروزرا گیاه حشره خوار باتلاقی
a corduroy road جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
tussock grass علف چمن وچراگاه چمن باتلاقی
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
real estate زمین
ground line خط زمین
soils زمین
floor کف زمین
floored کف زمین
floors کف زمین
earths زمین
soil زمین
ground surface کف زمین
norland زمین
earth زمین
soiling زمین
terrain زمین
aerospace جو زمین
grazed زمین
geodetically زمین
acre زمین
graze زمین
ground [British] [floor] کف زمین
floor کف زمین
grass roots کف زمین
land n زمین
tellus زمین
grazes زمین
field زمین
fielded زمین
fields زمین
domain زمین
domains زمین
earthing زمین
globes زمین
extra terrestrial زمین
rooter زمین کن
acres زمین
ground زمین
cinder tracks زمین دو
land زمین
lackland بی زمین
ground کف زمین
cinder track زمین دو
this earthly round زمین
ground : زمین
globe زمین
low land زمین پست
paralysis زمین گیری
natural ground زمین طبیعی
geology زمین شناسی
floors محدوده زمین
mallet field زمین چوگان
floored محدوده زمین
laird صاحب زمین
floor محدوده زمین
low land پستی زمین
lowland زمین پست
marchland زمین مرزی
bog زمین باطلاقی
speculation زمین خواری
crust پوسته زمین
mid court وسط زمین
measuring rod گز زمین پیمایی
measurement ofland زمین پیمایی
nutation اهتزاز زمین
mool زمین خشک
neutral earth زمین خنثی
marsh land زمین ماندابی
bogs زمین باطلاقی
crusts پوسته زمین
lairds صاحب زمین
end زمین حریف
ended زمین حریف
ends زمین حریف
mixed graze توام زمین
scrub land زمین بایر
territory زمین ملک
route به زمین نشاندن
routes به زمین نشاندن
punner زمین کوب
punner زمین سفت کن
shell قشر زمین
shelling قشر زمین
shells قشر زمین
public domain زمین خالصه
public d. زمین خالصه
protective earthing زمین محافظ
pronely روبه زمین
profile line نیمرخ زمین
predial or prae وابسته به زمین
open country زمین باز
west مغرب زمین
ground level سطح زمین
territories زمین ملک
rammer زمین کوب
rear court انتهای زمین
science of geology زمین شناسی
savanna زمین هموار
gore زمین سه گوش
gored زمین سه گوش
gores زمین سه گوش
goring زمین سه گوش
plant در زمین قراردادن
plants در زمین قراردادن
saturated ground زمین سیراب
sandy soil زمین ماسهای
salle d'armes زمین شمشیربازی
panhandle زمین باریکه
panhandled زمین باریکه
panhandles زمین باریکه
panhandling زمین باریکه
rolling country زمین پوشیده
rootle زمین راباپوزکندن
playing court زمین بازی
terrain زمین ناحیه
terrain نوع زمین
terrain زمین عملیات
basement زیر زمین
basements زیر زمین
upland زمین بلند
original ground زمین بکر
upland زمین کوهستانی
uplands زمین بلند
original ground زمین طبیعی
uplands زمین کوهستانی
orbit of the earth مدار زمین
occident مغرب زمین
oblique compartment زمین مورب
borderland زمین سرحدی
terrain عوارض زمین
ground level تراز زمین
paralytic disability زمین گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com