English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
landslide زمین لغزه
landslides زمین لغزه
Other Matches
cursor لغزه
cursors لغزه
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ground line خط زمین
terrain زمین
aerospace جو زمین
cinder track زمین دو
grazes زمین
grazed زمین
graze زمین
real estate زمین
soiling زمین
ground surface کف زمین
earth زمین
soil زمین
norland زمین
floored کف زمین
lackland بی زمین
floor کف زمین
earths زمین
floors کف زمین
grass roots کف زمین
soils زمین
land n زمین
globe زمین
cinder tracks زمین دو
domains زمین
domain زمین
earthing زمین
floor کف زمین
acre زمین
ground [British] [floor] کف زمین
this earthly round زمین
extra terrestrial زمین
land زمین
acres زمین
ground : زمین
ground زمین
geodetically زمین
rooter زمین کن
field زمین
globes زمین
ground کف زمین
fielded زمین
tellus زمین
fields زمین
paralysis زمین گیری
laird صاحب زمین
borderlands زمین سرحدی
plant در زمین قراردادن
goring زمین سه گوش
gores زمین سه گوش
lairds صاحب زمین
mixed graze توام زمین
natural ground زمین طبیعی
rammer زمین کوب
mool زمین خشک
rolling country زمین پوشیده
speculation زمین خواری
panhandle زمین باریکه
bogs زمین باطلاقی
salle d'armes زمین شمشیربازی
bog زمین باطلاقی
gored زمین سه گوش
floor محدوده زمین
lowland زمین پست
low land پستی زمین
low land زمین پست
losse earth زمین خوره
quick ground زمین سست
site building زمین ساختمانی
end زمین حریف
ended زمین حریف
soil creep زمین خزه
soil species نوع زمین
ends زمین حریف
loose ground زمین سست
geology زمین شناسی
site building زمین زیربنا
scrub land زمین بایر
science of geology زمین شناسی
gore زمین سه گوش
floored محدوده زمین
sandy soil زمین ماسهای
floors محدوده زمین
mid court وسط زمین
measuring rod گز زمین پیمایی
marchland زمین مرزی
saturated ground زمین سیراب
savanna زمین هموار
measurement ofland زمین پیمایی
crust پوسته زمین
crusts پوسته زمین
marsh land زمین ماندابی
mallet field زمین چوگان
borderland زمین سرحدی
ground level تراز زمین
parterre در طول زمین
landward بسوی زمین
parcelling تفکیک زمین
playing court زمین بازی
original ground زمین بکر
original ground زمین طبیعی
orbit of the earth مدار زمین
predial or prae وابسته به زمین
open country زمین باز
terrain عوارض زمین
terrain زمین ناحیه
terrain نوع زمین
profile line نیمرخ زمین
pronely روبه زمین
terrestrial زمین خاکی
playing area محدوده زمین
physical characteristics خصوصیات زمین
ground level سطح زمین
planned chart کروکی زمین
grounding زمین کردن
grounding ایجاد زمین
pervious ground تراوا زمین
permeable ground زمین تراوا
sideline خط کنار زمین
sidelined خط کنار زمین
sidelines خط کنار زمین
sidelining خط کنار زمین
permeable ground تراوا زمین
west مغرب زمین
plat تکه زمین
terrain زمین عملیات
protective earthing زمین محافظ
territory زمین ملک
uplands زمین کوهستانی
plants در زمین قراردادن
occident مغرب زمین
oblique compartment زمین مورب
nutation اهتزاز زمین
territories زمین ملک
punner زمین کوب
rear court انتهای زمین
rootle زمین راباپوزکندن
panhandling زمین باریکه
panhandles زمین باریکه
panhandled زمین باریکه
route به زمین نشاندن
uplands زمین بلند
shells قشر زمین
basement زیر زمین
shelling قشر زمین
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com