Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
heroine
زنی که قهرمان داستان باشد
heroines
زنی که قهرمان داستان باشد
heroically
زنی که قهرمان داستان باشد
Other Matches
achilles
اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
pick wickian
شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
the story is probale
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
this story is improbable
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
hero
قهرمان
victors
قهرمان
heroes
قهرمان
champion
قهرمان
world beater
قهرمان
championed
قهرمان
championing
قهرمان
championess
زن قهرمان
victor
قهرمان
champions
قهرمان
knights
قهرمان شوالیه
title-holder
قهرمان کنونی
title-holders
قهرمان کنونی
hero worship
قهرمان پرستی
sprinter
قهرمان دوسرعت
gymnasts
قهرمان ژیمناستیک
heroic
قهرمان وار
sprinters
قهرمان دوسرعت
gymnast
قهرمان ژیمناستیک
dynasty
قهرمان چندساله
dynasties
قهرمان چندساله
athlete
قهرمان ورزش
athletes
قهرمان ورزش
knight
قهرمان شوالیه
knighted
قهرمان شوالیه
knighting
قهرمان شوالیه
champing
قهرمان مزرعه
former shampion
قهرمان سابق
champs
قهرمان مزرعه
champed
قهرمان مزرعه
champ
قهرمان مزرعه
contender
مدعی دربرابر قهرمان
contenders
مدعی دربرابر قهرمان
absolute champion
قهرمان مطلق شطرنج
planform
قهرمان یونانی جنگ تروا
heroize
قهرمان وپهلوان شدن
breasts
برخورد سینه قهرمان دو به نوار
picaresque
داستاینکه قهرمان ان رذل است
ace
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
ajax
قهرمان یونانی جنگ تروا
breast
برخورد سینه قهرمان دو به نوار
aces
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
tragic flaw
نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان
theseus
قهرمان یونانی فاتح امازون ها
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hamlets
نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
anti-hero
نقش اول منفی مخالف قهرمان
toreador
قهرمان گاو باز سوار بر اسب
hamlet
نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
anti-heroes
نقش اول منفی مخالف قهرمان
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
playoff
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
playoffs
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
heroize
خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
novella
داستان
anecdotage
داستان
conte
داستان
story
داستان
fables
داستان
fable
داستان
apologue
داستان
tales
داستان
marchen
داستان
tale
داستان
adventure game
بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
flashback
بازگوی داستان
flashbacks
بازگوی داستان
storyteller
داستان سرا
epitasis
حداعلای داستان
catastrophe
عاقبت داستان
novels
کتاب داستان
an interesting story
داستان با مزه
fairy tale
داستان جن و پری
heroes
پهلوان داستان
novelette
داستان کوتاه
hero
پهلوان داستان
fiction
داستان اختراع
fictions
داستان اختراع
parable
داستان اخلاقی
parables
داستان اخلاقی
make-up
داستان ساختگی
underplot
داستان فرعی
an iliad of woes
داستان بدبختبی
narrator
گوینده داستان
fairy tales
داستان جن و پری
whodunit
داستان پلیسی
whodunits
داستان پلیسی
storybook
داستان نامه
storybook
کتاب داستان
whodunnits
داستان پلیسی
storytellers
داستان سرا
short story
داستان کوتاه
narratives
داستان داستانسرایی
novel
کتاب داستان
episode
داستان فرعی
narrators
گوینده داستان
catastrophes
عاقبت داستان
narrative
داستان داستانسرایی
episodes
داستان فرعی
novelet
داستان کوتاه
novelettes
داستان کوتاه
narration
داستان داستانسرایی
short stories
داستان کوتاه
hermitically
هلوان داستان
in a narrative style
بسبک داستان
decameron
داستان نامه
to spin yarns
داستان ساختن
to invent stories
داستان ساختن
conte
داستان کوتاه
fictionist
داستان نویس
fairy tales
داستان باور نکردنی
story
بصورت داستان در اوردن
fairy tale
داستان باور نکردنی
science fiction
داستان تخیلی علمی
donnee
موضوع داستان یا درام
novelize
بشکل داستان در اوردن
story
اشکوب داستان گفتن
anecdotal evidence
شواهد داستان گونه
personages
شخصیت بازیگران داستان
personage
شخصیت بازیگران داستان
invention of a false story
جعل داستان دروغی
novelistic
وابسته به داستان و رمان
fictionize
بصورت داستان دراوردن
That's not so!
داستان اینطوری نیست!
ruise
شایعات داستان ساختگی
serialist
داستان نویس سریال
fictionize
داستان سرایی کردن
fictionalizes
داستان سرایی کردن
story recall test
ازمون یاداوری داستان
fictionalising
بصورت داستان دراوردن
fictionalizes
بصورت داستان دراوردن
fictionalized
داستان سرایی کردن
fictionalized
بصورت داستان دراوردن
fictionalize
داستان سرایی کردن
fictionalize
بصورت داستان دراوردن
fictionalizing
بصورت داستان دراوردن
fictionalizing
داستان سرایی کردن
cliff-hangers
مطلب یا داستان جالب
sob stories
داستان گریه اور
cliff-hanger
مطلب یا داستان جالب
cliff hanger
مطلب یا داستان جالب
fictionalised
بصورت داستان دراوردن
sob story
داستان گریه اور
fictionalises
بصورت داستان دراوردن
fictionalises
داستان سرایی کردن
fictionalising
داستان سرایی کردن
sob story
<idiom>
داستان اشک آور
fictionalised
داستان سرایی کردن
catastrophical
مربوط به عاقبت داستان
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
romance
کتاب رمان داستان عاشقانه
make a picture story test
آزمون داستان سازی مصور
make up
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
to be back to square one
<idiom>
دوباره به اول داستان رسیدن
cartoon
تصویر مضحک داستان مصور
cartoons
تصویر مضحک داستان مصور
What's behind all this?
معنی این داستان چه است؟
romances
کتاب رمان داستان عاشقانه
character
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
lay
تخم گذاردن داستان منظوم
characters
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
pastorale
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
tract
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
The scene of the nover is laid in scotland.
صحنه داستان دراسکاتلند است
yarn
الیاف داستان افسانه امیز
yarns
الیاف داستان افسانه امیز
tracts
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
iliad
داستان حماسی منسوب به هومر
lays
تخم گذاردن داستان منظوم
cycles
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
That story is as old as the hills.
داستان خیلی طول و دراز است.
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
this play does not stage well
این داستان خوب در نمایش در نمیاید
folktale
افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
That's another story.
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
The moral of the story is that …
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
cock and bull story
داستان جعلی برای تعریف ازخود
The whole story was faked up .
تمام داستان قلابی وساختگه بود
cock-and-bull stories
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story
داستان جعلی برای تعریف ازخود
skald
شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
Her sad story moved us to tears.
داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
The moral point of this story is that…
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com