English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
English Persian
background سابقه
backgrounds سابقه
precedent سابقه
precedents سابقه
antecedent سابقه
antecedents سابقه
record سابقه
acquaintance سابقه
acquaintances سابقه
shaft سابقه
shafts سابقه
past سابقه
context سابقه
contexts سابقه
prehistory سابقه
intellect سابقه
intellects سابقه
ensample سابقه
scape سابقه
track record سابقه
track records سابقه
Other Matches
It is quite unprecedented. بی سابقه است ( سابقه ندارد )
it served as a precedent سابقه شد
unprecedentedly بی سابقه
scape سابقه پر
unprecedented بی سابقه
precedential سابقه شو
freedom from evil record عدم سو سابقه
bad record سوء سابقه
record of service سابقه خدمت
stock record سابقه موجودی
precedented سابقه دار
histogram سابقه نما
precedential سابقه درست کن
grey headed سابقه دار
precedency امتیاز سابقه
unheard of بی سابقه کس نشنیده
as much as never before <adv.> به اندازه بی سابقه
as never before <adv.> بطور بی سابقه
precedent سابقه داشتن
precedents سابقه داشتن
histories سابقه پیشینه
history سابقه پیشینه
record سابقه مدرک
precedence امتیاز سابقه
infamy افتضاح سابقه بد
stare decisis قاعده سابقه
To set(create,establish)a precedent. ایجاد سابقه کردن
It is base on a precedent. مسبوق به سابقه است
record صورت جلسه سابقه
case history سابقه مرض ودرمان
case histories سابقه مرض ودرمان
old hands ادم با سابقه و مجرب
unheard بی سابقه توجه نشده
squall باد بی سابقه وشدید
squalls باد بی سابقه وشدید
seeded بازیکن سابقه دار
record مدرک کتبی سابقه
form سابقه فعالیت اسب
formed سابقه فعالیت اسب
forms سابقه فعالیت اسب
known to the police دارای سابقه در شهربانی
old hand ادم با سابقه و مجرب
To be an old hand at something. درکاری سابقه وتجربه داشتن
honorable discharge ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
there is no precedent for this این چیز سابقه ندارد
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
He has a poor service record in this company. دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
we cannot trace the petitioner نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
stare decisis قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
vendor rating رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
dye analysis [آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
Ushak medallion ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
Khotan rug فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Tibet تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com