English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
control structure ساختار کنترلی
Other Matches
supervisory ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
control character دخشه کنترلی
monitored یک برنامه کنترلی
monitor یک برنامه کنترلی
control punch پانچ کنترلی
control signals سیگنالهای کنترلی
control signals علائم کنترلی
control statement جمله کنترلی
monitors یک برنامه کنترلی
control punch منگنه کنترلی
control character کاراکتر کنترلی
control counter شماره کنترلی
control memory حافظه کنترلی
control data داده کنترلی
control field میدان کنترلی
control function تابع کنترلی
control measures مقررات کنترلی
control measures اقدامات کنترلی
control character علامت کنترلی
control programs برنامههای کنترلی
control words کلمات کنترلی
control status وضعیت کنترلی
control measures پیش گیریهای کنترلی
header قالب و اطلاعات کنترلی است
headers قالب و اطلاعات کنترلی است
control read only memory حافظه فقط خواندنی کنترلی
countermeasures پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
forth زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
air traffic control radar system راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
administrators بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
administrator بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
boost control سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
tab کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
tabs کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
message اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
networking اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
messages اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
networks اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
aerospace vehicle هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
bi directional داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
network اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
record رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
mp/m برنامه کنترلی چند برنامهای برای ریزکامپیوترهاforicrocomputers Program ultiprogrammingControl
envelopes بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
envelope بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
modes وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
bell character کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
secondary کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
cancelling کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
mode وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
cancel کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
architecture ساختار
structuring ساختار
structure ساختار
structures ساختار
hierarchical communications system روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
adjunct register ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
vertical بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
flags ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flag ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
feedback اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
atomic structure ساختار اتمی
lewis structure ساختار لوویس
block structure ساختار بلوکی
list structure ساختار لیست
loop structure ساختار حلقهای
decision structure ساختار تصمیم
molecular structure ساختار مولکولی
file structure ساختار فایل
diamond structure ساختار الماس
nested structure ساختار لانهای
network stracture ساختار شبکه
network structure ساختار شبکهای
economic structure ساختار اقتصادی
electronic structure ساختار الکترونی
nuclear structure ساختار هستهای
factor structure ساختار عاملی
kekule structure ساختار ککوله
inverted structure ساختار معکوس
age structure ساختار سنی
data structure ساختار داده ها
cellular structure ساختار شبکهای
helical structure ساختار مارپیچی
band structure ساختار نواری
crane construction ساختار جرثقیل
crystal structure ساختار بلور
grain structure ساختار بلوری
close packed structure ساختار تنگچین
ingots structure ساختار شمش
institutional structure ساختار نهادی
internal structure ساختار داخلی
fine structure ساختار فریف
linear structure ساختار خطی
crystalline structure ساختار بلوری
structuring ساختار ساخت
shell structure ساختار لایهای
sequence structure ساختار ترتیبی
fabric ساختار ساختمان
structure chart نمودار ساختار
structure factor عامل ساختار
structure ساختار ساخت
structures ساختار ساخت
tree structure ساختار درخت
superstructures ساختار بالا
superstructure ساختار بالا
relational structure ساختار رابطهای
ring structure ساختار حلقهای
pyramidal structure ساختار هرمی
selection structure ساختار گزینشی
structure [first order] ساختار [ریاضی]
channel دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channels دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
saves محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
channeling دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channelled دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
escape character ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
input/output اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
channeled دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
saved محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
save محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
tertiary structure of protein ساختار سوم پروتئین
structures پی ریزی کردن ساختار
contiguous data structure ساختار دادههای همجوار
work breakdown structure ساختار تفکیک کار
structure پی ریزی کردن ساختار
database structure ساختار پایگاه داده ها
cubic closed packed structure ساختار مکعبی تنگچین
algebraic structure ساختار جبری [ریاضی]
structuralists وابسته به ساختار گرایی
structuralist وابسته به ساختار گرایی
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
straight chain structure ساختار راست زنجیر
structured design طراحی ساختار یافته
secondary structure of portein ساختار دوم پروتئین
loop control structure ساختار کنترل حلقه
structuring پی ریزی کردن ساختار
hyperfine structure ساختار فوق فریف
valence bond structure ساختار پیوند والانسی
frame 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
contrast دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
leaf گره آخر در ساختار درختی
pawn structure ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
nodes نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
definition شرح ساختار در برنامه یا سیستم
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
definitions شرح ساختار در برنامه یا سیستم
implication عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
implications عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
wurtzite ساختار شش گوشهای روی سولفید
node نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
inclusion عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
skeletal code برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
broch [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
forest تعداد درختهای ساختار داده متصل
externals دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
hexonal zinc sulfide structure ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
forests تعداد درختهای ساختار داده متصل
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
external دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
reconfiguration تغییر دادن ساختار داده در سیستم
DNA double helix [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
backsteingotit [آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
High Victorian [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
queue روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
queued روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
queueing روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queues روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
abutment [ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.] [معماری]
randomly سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
random سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
chimney-cricket [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
physical سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
plex structure ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com