English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English Persian
to p a soldier to duty سربازی را به پاسگاهی مامور کردن
Other Matches
he rose from the ranks از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
delegates مامور فرستاده مامور کردن
delegate مامور فرستاده مامور کردن
delegated مامور فرستاده مامور کردن
delegating مامور فرستاده مامور کردن
to go to the wars سربازی کردن
to bear arms سربازی کردن
to serve in the ranks خدمت سربازی کردن
soldiers سپاهی سربازی کردن
soldier سپاهی سربازی کردن
rading party قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
to sign on برای سربازی اسم نویسی کردن
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
send on duty مامور کردن
appoint مامور کردن
appoints مامور کردن
commissioning بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
commission بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
commissions بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
to send upon an e مامور سفارت کردن
nark مامور خفیه پلیس جاسوسی کردن
tight end مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
liter any executor کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
attach منتصب کردن مامور کردن
launches روانه کردن مامور کردن
launched روانه کردن مامور کردن
launch روانه کردن مامور کردن
launching روانه کردن مامور کردن
attaching منتصب کردن مامور کردن
attaches منتصب کردن مامور کردن
soldiering سربازی
soliership سربازی
soldierliness سربازی
soldiery سربازی
soldieing سربازی
soldier ship سربازی
trade of war سربازی
soldiership سربازی
military سربازی
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
to join the army به سربازی رفتن
soldiering زندگی سربازی
the soldier's occupation شغل سربازی
ration جیره سربازی
rations جیره سربازی
rationed جیره سربازی
males of military age مردان در سن سربازی
ammunition shoes کفش سربازی
veteran service خدمت سربازی
ammunition stocking جوراب سربازی
enlists برای سربازی گرفتن
call-up order دستور به خدمت [سربازی]
conscientious objection خودداری از خدمت سربازی
draft order [American English] دستور به خدمت [سربازی]
ranker افسر سربازی کرده
enlist برای سربازی گرفتن
enlisting برای سربازی گرفتن
fusilier سربازی که تفنگ چخماقی داشت
general discharge ترخیص عمومی از خدمت سربازی
he was meant for a soldier او برای سربازی در نظرگرفته بودند
fusileer سربازی که تفنگ چخماقی داشت
levy نام نویسی ازداوطلبان سربازی
certificate of service برگ پایان خدمت سربازی
to be reduced to the ranks بپایه سربازی تنزل یافتن
levying نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levied نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levies نام نویسی ازداوطلبان سربازی
militarists صاحب روح سربازی یانظامی گری
ranker افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
militarist صاحب روح سربازی یانظامی گری
enlisted داوطلب خدمت سربازی نام نویسی کرده
enlisted داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
barrier forces نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
preatorian وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
ensign سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensigns سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
hunter track مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
commissioner مامور
official مامور
officer مامور
officers مامور
functionary مامور
bedell مامور
ranksman مامور صف
bedel مامور
functionaries مامور
functionery مامور
commissioners مامور
pursuivant مامور
agent مامور
agents مامور
commissionaires مامور
missionary مامور
missionaries مامور
appointed مامور
commissionaire مامور
inquisitor مامور تحقیق
bailiffs مامور اجرا
bailiff مامور اجرا
executors مامور اجرا
inquisitors مامور تحقیق
probation officers مامور نافر
scouted مامور اکتشاف
investigators مامور تحقیق
typographer مامور چاپخانه
censors مامور سانسور
executor مامور اجرا
scout مامور اکتشاف
scouts مامور اکتشاف
High Commissioner مامور عالیرتبه
lictor مامور اجرا
executioners مامور اعدام
emissary مامور مخفی
on sentry مامور نگهبانی
censor مامور سانسور
defector in place مامور مخفی
mole مامور مخفی
censoring مامور سانسور
executioner مامور اعدام
emissary مامور سری
tollman مامور نواقل
censored مامور سانسور
he was ordered to europe او مامور اروپا شد
probation officer مامور نافر
emissaries مامور سری
purchasing officer مامور خرید
emissaries مامور مخفی
pointsman مامور راهنمائی
bumbailiff مامور اجرا
diplomatic officer مامور سیاسی
auditors مامور رسیدگی
auditor مامور رسیدگی
High Commissioners مامور عالیرتبه
envoi مامور نماینده
envoy مامور نماینده
envoy فرستاده مامور
envoys فرستاده مامور
executive bailiff مامور اجرا
paymaster مامور پرداخت
paymasters مامور پرداخت
diplomatic agent مامور سیاسی
customs officer مامور گمرک
communicants مامور ابلاغ
attackman مامور حمله
assignee نماینده مامور
consular officer مامور کنسولی
counterspy مامور ضد جاسوسی
secret agents مامور مخفی
secret agent مامور مخفی
police officers مامور پلیس
police officer مامور پلیس
custom assersor مامور گمرک
customs appraisor مامور گمرک
hangmen مامور اعدام
hangman مامور اعدام
officer مامور متصدی
sergeant at arms مامور اجرا
envoys مامور نماینده
officers مامور متصدی
bureaucrats مامور اداری
policeman مامور پلیس
bureaucrat مامور اداری
file clerk مامور بایگانی
communicant مامور ابلاغ
sergeants مامور اجرا
revenuer مامور مالیاتی
investigator مامور تحقیق
sergeant مامور اجرا
policemen مامور پلیس
waggoner مامور واگن
commission حق العمل مامور شدن
commissions حق العمل مامور شدن
master in lunacy مامور رسیدگی به دیوانگی ها
firefighter مامور اتش نشانی
officer مامور کارمند اداری
relieving officer مامور اعانه فقرا
fireman مامور اتش نشانی
dustmen مامور تنظیف خاکروبه بر
commissioning حق العمل مامور شدن
firefighters مامور اتش نشانی
fireguard مامور اتش نشانی
pursuivant مامور ابلاغ یا اخطاریه
firemen مامور اتش نشانی
press agent مامور اگهی و تبلیغ
rading party قسمت مامور دستبرد
scrutineer مامور شمارش ارا
publican مامور وصول مالیات
pontonier مامور پل موقت سازی
pontoneer مامور پل موقت سازی
sergeant at arms مامور اجرا و انتظامات
publicans مامور وصول مالیات
raiding party قسمت مامور کمین
lifeguard مامور نجات غریق
tidewaiter مامور گمرک لب دریا
fireguards مامور اتش نشانی
lifeguards مامور نجات غریق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com