English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (11 milliseconds)
English Persian
acceleration سرعت
rate سرعت
rates سرعت
fastness سرعت
fastnesses سرعت
speedy سرعت
swiftness سرعت
velocities سرعت
velocity سرعت
pace سرعت
paced سرعت
paces سرعت
speed سرعت
speeding سرعت
speeds سرعت
haste سرعت
rapidity سرعت
tilt سرعت
tilted سرعت
tilts سرعت
celerity سرعت
expeditiousness سرعت
liner velocity سرعت
promptitude سرعت
souic do سرعت
speediness سرعت
Other Matches
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerate از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerated از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
low velocity کم سرعت
attack speed سرعت تک
low velocity با سرعت کم
terminal velocity سرعت حد
accelerating بر سرعت
accelerates بر سرعت
accelerated بر سرعت
accelerate بر سرعت
seepage velocity سرعت زه اب
swiftly به سرعت
directly به سرعت
fleety به سرعت
line speed سرعت خط
radial velocity سرعت شعاعی
dashman دونده سرعت
race مسابقه سرعت
fleetness سرعت سیر
rate constant ثابت سرعت
rate equation معادله سرعت
final velocity سرعت نهایی
flank speed سرعت جانبی
deceleration lane خط تقلیل سرعت
races مسابقه سرعت
quickness سرعت انتقال
linear speed سرعت خطی
permissible velocity سرعت مجاز
surface speed سرعت محیطی
peripheral speed سرعت محیطی
perceptual speed سرعت ادراک
pen speed سرعت قلم
cruising speed سرعت دریانوردی
flying speed سرعت پرواز
quickness سرعت فوریت
cyclometer سرعت سنج
piston speed سرعت پیستون
phase velocity سرعت موج
phase velocity سرعت فاز
phase speed سرعت فاز
critical velocity سرعت بحرانی
peculiar velocity سرعت خاص
electron velocity سرعت الکترونها
endurance time سرعت مداوم
drift velocity سرعت سوق
drift velocity سرعت رانش
rate of current سرعت جریان
drift of a current سرعت جریان
engin speed سرعت موتور
escape velocity سرعت فرار
expedites سرعت بخشیدن
expedited سرعت بخشیدن
scoot سرعت داشتن
scooted سرعت داشتن
scooting سرعت داشتن
scoots سرعت داشتن
safe velocity سرعت مطلوب
rotational speed سرعت چرخش
reverse speed سرعت معکوس
expedite سرعت بخشیدن
escape velocity سرعت گریز
exhaust velosity سرعت خروج
raced مسابقه سرعت
flat out حداکثر سرعت
rate of pouring سرعت ریزش
flank speed حداکثر سرعت
friction velocity سرعت اصطکاکی
rate of fire سرعت تیر
rate of dissolution سرعت انحلال
rate of deposition سرعت ته نشست
design speed سرعت مبنا
rate of reaction سرعت واکنش
ultimate speed سرعت نهایی
fall velocity سرعت سقوط
expediting سرعت بخشیدن
response rate سرعت پاسخ
velocity سرعت حرکت
relative velocity سرعت نسبی
reading speed سرعت خواندن
discharge velocity سرعت تخلیه
reading rate سرعت خواندن
delivery speed سرعت تحویل
peak speed حداکثر سرعت
liner velocity بردار سرعت
bit rate سرعت ذرهای
actual velocity سرعت واقعی
mean speed سرعت متوسط
accelerometer سرعت سنج
bit rate سرعت بیتی
mean velocity سرعت متوسط
acceleration lane خط سرعت گیری
absolute velocity سرعت مطلق
moderate speed سرعت متوسط
moderate speed سرعت متعادل
motor speed سرعت موتور
speed limits سرعت مجاز
speed limit سرعت مجاز
maximum speed حداکثر سرعت
learning rate سرعت یادگیری
airspeed indicator سرعت نما
local velocity سرعت موضعی
low speed aerodynamics ایرودینامیک سرعت کم
average speed سرعت متوسط
limiting speed سرعت محدود
light velocity سرعت نور
apparent velocity سرعت فاهری
rate of learning سرعت یادگیری
base speed سرعت مبنا
angular velocity سرعت زاویهای
base speed سرعت منتجه
basic speed سرعت اولیه
angular speed سرعت زاویهای
initial speed سرعت اولیه
input speed سرعت اولیه
muzzle velocity سرعت دهانه
no load speed سرعت بی باری
on load speed سرعت بار
conduction velocity سرعت رسانش
constant speed سرعت ثابت
group velocity سرعت گروهی
ground speed سرعت زمینی
full speed حداکثر سرعت
full speed سرعت کامل
critical speed سرعت بحرانی
operating speed سرعت عملیاتی
optimum speed سرعت مطلوب
orbital velocity سرعت مداری
output speed سرعت خروجی
pace of the green سرعت گوی
conduction velocity سرعت هدایت
initial velocity سرعت اولیه
collision rate سرعت برخورد
deceleration کاهش سرعت
jump speed سرعت پرش
instantaneous velocity سرعت انی
burst rate سرعت پشت سر هم
instantaneous velocity سرعت لحظهای
celerity سرعت فاز
celerity سرعت موج
change of speed تغییر سرعت
speed variation تغییر سرعت
initial velocity سرعت اغازی
circular velocity سرعت دایرهای
clock speed سرعت ساعت
patent log سرعت سنج
downhill اسکی سرعت
uphill اسکی سرعت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com