Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
English
Persian
scoot
سرعت داشتن
scooted
سرعت داشتن
scooting
سرعت داشتن
scoots
سرعت داشتن
Search result with all words
constant speed propeller
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
vertical take off and landing
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
Other Matches
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hopes
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
to have by heart
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
hoping
انتظار داشتن ارزو داشتن
mean
مقصود داشتن هدف داشتن
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
upkeep
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life
<idiom>
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
velocity
سرعت
speedy
سرعت
fastnesses
سرعت
expeditiousness
سرعت
velocities
سرعت
fleety
به سرعت
swiftly
به سرعت
directly
به سرعت
swiftness
سرعت
rates
سرعت
fastness
سرعت
terminal velocity
سرعت حد
speeds
سرعت
speeding
سرعت
haste
سرعت
speediness
سرعت
souic do
سرعت
seepage velocity
سرعت زه اب
pace
سرعت
low velocity
با سرعت کم
low velocity
کم سرعت
liner velocity
سرعت
line speed
سرعت خط
paced
سرعت
speed
سرعت
promptitude
سرعت
paces
سرعت
rate
سرعت
celerity
سرعت
accelerating
بر سرعت
accelerates
بر سرعت
acceleration
سرعت
accelerated
بر سرعت
tilts
سرعت
rapidity
سرعت
tilt
سرعت
attack speed
سرعت تک
tilted
سرعت
accelerate
بر سرعت
easiness
[quickness]
سرعت انتقال
nippiness
سرعت انتقال
speeds
اندازه سرعت
fleetness
سرعت انتقال
rate of fire
سرعت تیر
speeding
اندازه سرعت
celerity
سرعت انتقال
alacrity
[speed]
سرعت انتقال
race
مسابقه سرعت
speeds
سرعت حرکت
rate of dissolution
سرعت انحلال
tempo
میزان سرعت
rate of pouring
سرعت ریزش
promptitude
سرعت انتقال
promptness
سرعت انتقال
rotational speed
سرعت چرخش
safe velocity
سرعت مطلوب
swiftness
سرعت انتقال
velocity
سرعت انتقال
speed adjustment
تنظیم سرعت
speed characteristics
مشخصه سرعت
speed control
کنترل سرعت
speed controls
نافم سرعت
speed indicator
سرعت نما
reverse speed
سرعت معکوس
high gear
<idiom>
آخر سرعت
speed of action
سرعت انتقال
rapidity
سرعت انتقال
rapidness
سرعت انتقال
speediness
سرعت انتقال
rate of reaction
سرعت واکنش
reading rate
سرعت خواندن
reading speed
سرعت خواندن
relative velocity
سرعت نسبی
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
response rate
سرعت پاسخ
speed of advance
سرعت پیشروی
orbital velocity
سرعت مداری
surface speed
سرعت محیطی
permissible velocity
سرعت مجاز
phase speed
سرعت فاز
phase velocity
سرعت فاز
phase velocity
سرعت موج
piston speed
سرعت پیستون
peripheral speed
سرعت محیطی
perceptual speed
سرعت ادراک
output speed
سرعت خروجی
pace of the green
سرعت گوی
apparent velocity
سرعت فاهری
patent log
سرعت سنج
peak speed
حداکثر سرعت
peculiar velocity
سرعت خاص
pen speed
سرعت قلم
quickness
سرعت فوریت
quickness
سرعت انتقال
speed
اندازه سرعت
accelerometer
سرعت سنج
acceleration lane
خط سرعت گیری
rate of deposition
سرعت ته نشست
absolute velocity
سرعت مطلق
speed limits
سرعت مجاز
speeding
سرعت حرکت
deceleration
کاهش سرعت
tempos
میزان سرعت
actual velocity
سرعت واقعی
speed
سرعت حرکت
angular velocity
سرعت زاویهای
radial velocity
سرعت شعاعی
rate constant
ثابت سرعت
rate equation
معادله سرعت
angular speed
سرعت زاویهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com