English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
slop jar سطل مخصوص فاضل اب اشغال دان
Other Matches
incinerator کوره مخصوص سوزاندن اشغال
incinerators کوره مخصوص سوزاندن اشغال
untenable اشغال نشدنی غیر قابل اشغال
sullage فاضل اب
lettered فاضل
residue فاضل
gutters فاضل اب
gutter فاضل اب
virtuosa فاضل
scholarly فاضل
virtuosic فاضل
accomplished فاضل
residues فاضل
drains زهکش فاضل اب
canals مجرای فاضل اب
cloaca مجرای فاضل اب
cesspit گودال فاضل اب
cesspits گودال فاضل اب
learned فاضل عالمانه
scuppered مجاری فاضل اب
canal مجرای فاضل اب
scupper مجاری فاضل اب
scuppers مجاری فاضل اب
draining زهکش فاضل اب
drained زهکش فاضل اب
sewer مجرای فاضل اب
sinkhole چاه فاضل اب
scuppering مجاری فاضل اب
septic tank مخزن فاضل اب
puddles چاله فاضل اب
learnted فاضل عالمانه
puddle چاله فاضل اب
drain زهکش فاضل اب
sewers مجرای فاضل اب
separative فاضل تجزیه طلب
effluent فاضل اب نهر فرعی
effluents فاضل اب نهر فرعی
sump چاه یا انبار فاضل اب
sanitation سیستم تخلیه فاضل اب
sumps چاه یا انبار فاضل اب
soil pipe لوله فاضل اب مستراح
he is a scholar in persian در زبان فارسی فاضل
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
calculus حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
slop chute شیب تند عقب کشتی جهت تخلیه فاضل اب
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
scrap اشغال
scraps اشغال
kitchen stuff اشغال
rubbish اشغال
run-offs اشغال
offal اشغال
garbage اشغال
run-off اشغال
inhabitancy اشغال
scrapping اشغال
sliver اشغال
paultry اشغال
slither اشغال
occuration اشغال
waste اشغال
wastes اشغال
junk اشغال
slithered اشغال
slithering اشغال
slithers اشغال
scrapped اشغال
trash اشغال
occupation اشغال
riffraff اشغال
trashing اشغال
tot اشغال
litter اشغال
littered اشغال
littering اشغال
litters اشغال
occupancy اشغال
paltry اشغال
swill اشغال
swilled اشغال
occupations اشغال
trashed اشغال
trashes اشغال
draff اشغال
cultch اشغال
culch اشغال
swills اشغال
swilling اشغال
tots اشغال
pig's wash اشغال
refused اشغال
busies اشغال
dump اشغال
busiest اشغال
refuses اشغال
refuse اشغال
refusing اشغال
busying اشغال
busy اشغال
soilage اشغال
busier اشغال
run off اشغال
raff اشغال
busied اشغال
throw away اشغال
stinkpot اشغال دان
take up اشغال کردن
occupations اشغال تصرف
occupations اشغال کردن
unoccupied اشغال نشده
occupation اشغال کردن
racked اشغال گیر
seizures اشغال هدف
occupiers اشغال کننده
occupation اشغال تصرف
fill up اشغال کردن
rack اشغال گیر
wracked اشغال گیر
wracks اشغال گیر
occupants اشغال کننده
to fill up اشغال کردن
occupier اشغال کننده
dreg ته نشین اشغال
dump bucket سطل اشغال
dumpish اشغال وار
busy signal علامت اشغال
seizure اشغال هدف
vacant اشغال نشده
occupancy اشغال کننده
occupied اشغال شده
occupant اشغال کننده
tenantless اشغال نشده
ashpit پیت اشغال
to take up اشغال کردن
indwell اشغال کردن
laystall اشغال دان
ashcan اشغال دان
wastebaskets اشغال دان
wastebasket اشغال دان
rag picker اشغال برچین
wrack اشغال سبزی
occupy اشغال کردن
waste اشغال زباله
occupation of position اشغال موضع
wastes اشغال زباله
occupying اشغال کردن
pigwash بساب اشغال
slop اشغال خوری
slopped اشغال خوری
ashcans اشغال دان
grub street اشغال گذرنویسندگان
garbage اشغال خاکروبه
preoccupation اشغال قبلی
preoccupations اشغال قبلی
hold back اشغال کننده
occupies اشغال کردن
racks اشغال گیر
slopping اشغال خوری
offscourings اشغال کثافت
tenure نگهداری اشغال
litters زاییدن اشغال پاشیدن
debris اشغال روی هم ریخته
littered زاییدن اشغال پاشیدن
litter زاییدن اشغال پاشیدن
littering زاییدن اشغال پاشیدن
trashes بصورت اشغال در اوردن
scavenge در اشغال کاوش کردن
trashed بصورت اشغال در اوردن
trashing بصورت اشغال در اوردن
trash بصورت اشغال در اوردن
engrossed کاملا اشغال شده
we must winnow away the refuse اشغال انرا باید
action اشغال نیروهای جنگی
actions اشغال نیروهای جنگی
scavenges در اشغال کاوش کردن
holder گیرنده اشغال کننده
scavenged در اشغال کاوش کردن
holders گیرنده اشغال کننده
occupancy سکونت اشغال مال
slag اشغال تفاله گرفتن از
busied خط تلفن اشغال است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com