Dictiornary-Farsi | سنجش گنجایش شش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
pulmometry	سنجش گنجایش شش


Search result with all words

pneumatoneter	الت سنجش گنجایش تنفس ریه
pulmometer	الت سنجش گنجایش شش
Other Matches

measuring technique	متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
scalar	توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge	معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
contenting	گنجایش
content	گنجایش
capacities	گنجایش
burdens	گنجایش
burden	گنجایش
capacity	گنجایش
capaciousness	گنجایش
aptitude	گنجایش
volume capacity	گنجایش
inclusion	گنجایش
aptitudes	گنجایش
fan in	گنجایش ورودی
capacities	گنجایش استعداد
energy content	گنجایش انرژی
capacity	توانایی گنجایش
field capacity	گنجایش زراعی
fan out	گنجایش خروجی
filed capacity	گنجایش میدانه
code capacity	گنجایش رمزرسانی
modules	حوزه گنجایش
module	حوزه گنجایش
saturation capacity	گنجایش اشباع
register capacity	گنجایش ثبات
active capacity	گنجایش مفید
active storage	گنجایش مفید
effective storage	گنجایش مفید
gross tonnage	گنجایش حجمی
capacity	گنجایش استعداد
effective capacity	گنجایش مفید
capacities	توانایی گنجایش
dead weight tonnage	گنجایش باری
possible capacity	گنجایش ممکن
vital capacity	گنجایش حیاتی
basic capacity	گنجایش مبنا
basic capacity	گنجایش پایه
bearing capacity	گنجایش تحمل
bulk storage	انباره پر گنجایش
producing	گنجایش تولید
channel capacity	گنجایش کانال
caliber	گنجایش استعداد
net register tonnage	گنجایش خالص
total reservoir storage	گنجایش کل مخزن
at the top of one's bent	تا سرحد گنجایش
channel capacit	گنجایش مجرا
dead storage	گنجایش مرده
cranial capacity	گنجایش جمجمه
storage capacity	گنجایش انباره
incapacious	بی گنجایش ناقص
memory capacity	گنجایش حافظه
practical capacity	گنجایش عملی
block coefficient	ضریب گنجایش ناو
tonnage	گنجایش کشتی برحسب تن
farad	واحد گنجایش برق
useable reservoir storage	گنجایش مفید مخزن
expanded , capacity	زیاد کردن گنجایش
available storage capacity	گنجایش مفید مخزن
tankage	گنجایش تانک یا مخزن
truckloads	به گنجایش یک ماشین باری
truckload	به گنجایش یک ماشین باری
capacious	گنجایش دار گشاد
to gauge a person	گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
unformatted	گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
fluid ounces	واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounce	واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
load	برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gauger	کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
loads	برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
pondering	سنجش
measure	سنجش
pondered	سنجش
g	سنجش
ponder	سنجش
measurment	سنجش
assays	سنجش
assay	سنجش
evaluation	سنجش
evalution	سنجش
degress of comparison	سنجش
ponders	سنجش
ponderation	سنجش
scalar	سنجش
measurement	سنجش
measurements	سنجش
scaling	سنجش
appraisal	سنجش
evaluations	سنجش
poneration	سنجش
assessments	سنجش
assessment	سنجش
deliberation	سنجش
ponderingly	با سنجش
deliberations	سنجش
appraisals	سنجش
Shannon's Law	قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
gallonage	فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
measuring generator	مولد سنجش
voltage measuring	سنجش ولتاژ
measuring junction	نقطه سنجش
measuring method	اسلوب سنجش
measuring period	مدت سنجش
method of measurment	روش سنجش
measuring frequency	فرکانس سنجش
measuring error	خطای سنجش
measuring junction	محل سنجش
incommensurable	سنجش ناپذیر
indirect measurement	سنجش غیرمستقیم
market appraisal	سنجش بازار
measuring cable	کابل سنجش
measuring circuit	مدار سنجش
measuring coil	بوبین سنجش
measuring current	جریان سنجش
measuring diaphragm	دیافراگم سنجش
measuring diaphragm	ممبران سنجش
measuring thermocouple	عنصرحرارتی سنجش
metage	حق سنجش قپانداری
ponderability	سنجش پذیری
measuring voltage	فشار سنجش
volumetric analysis	سنجش حجمی
measuring system	سیستم سنجش
measuring technique	روش سنجش
measuring unit	عضو سنجش
measuring unit	واحد سنجش
measuring technique	تکنیک سنجش
measuring thermocouple	ترموکوپل سنجش
voltage measuring	سنجش فشارالکتریکی
measurment	سنجش اندازه
measuring switch	کلید سنجش
measuring sensitivity	حساسیت سنجش
surveyor's chain	زنچیر سنجش
measuring position	محل سنجش
measuring period	دوره سنجش
sociometry	سنجش افکاراجتماعی
ponderable	قابل سنجش
measuring point	نقطه سنجش
measuring range	حیطه سنجش
measuring rectifier	یکسوکننده سنجش
measuring relay	رله سنجش
measuring transductor	ترانسدوکتور سنجش
biometrics	زیست سنجش
frequency measurement	سنجش فرکانس
datum line	خط مبنای سنجش
emergency measure	سنجش اضطراری
rating	سنجش توان
ratings	سنجش توان
depth measurement	سنجش گودی
delib erator	سنجش کننده
comparison	تطبیق سنجش
comparisons	تطبیق سنجش
measurable	سنجش پذیر
accuracy to gage	دقت سنجش
comparative measurement	سنجش مقایسهای
comparative measurement	سنجش قیاسی
colorimetry	سنجش رنگ
clocked	با سنجش زمان
measuring range	ناحیه ی سنجش
assay	ازمایش سنجش
meters	وسیله سنجش
precision measurment	سنجش دقیق
assays	ازمایش سنجش
meter	وسیله سنجش
font metric	سنجش فونت
high accuracy measurement	سنجش دقیق
graduated steel straight edge	شینه سنجش
micros	اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micro	اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
metagnosticism	عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
microcomputer	اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
barometry	سنجش فشار هوا
perimetry	سنجش میدان دید
photomrtry	سنجش شدت روشنایی
aerometry	سنجش غلظت هوا
bel	یگان سنجش صوت
pixing the coin	سنجش عیار سکه
measure	مقایسه کردن سنجش
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
scruple	واحد سنجش چیزجزئی
calipers	پرگار برای سنجش
mile	مقیاس سنجش مسافت
assays	عیار گرفتن سنجش
acre	برای سنجش زمین
thermal resolution	حداقل سنجش حرارت
the estimative faculty	قوه سنجش یا براورد
acres	برای سنجش زمین
tangible benefits	سودهای قابل سنجش
quantifiable	قابل سنجش یا تعیین
mileage	سنجش برحسب میل
means test	سنجش استطاعت مالی
means tests	سنجش استطاعت مالی
miles	مقیاس سنجش مسافت
assay	عیار گرفتن سنجش
instrumentation	کاربرد وسائل سنجش
optical measuring system	سیستم سنجش نوری
clocked input	ورودی با سنجش زمان
clocked flip flop	الاکلنگ با سنجش زمان
coductivity cell	پیل سنجش رسانندگی
eudiometry	سنجش اکسیژن هوا
imponderability	عدم قابلیت سنجش

pulmometry

سنجش گنجایش شش