English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
dock warrant سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
Other Matches
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
scrap heap انبار کالای قراضه
scrap-heap انبار کالای قراضه
net storage انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
floats غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
floated غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
float غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
denationalization تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
prior possession تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
joint ownership اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
his right of ownership lapsed حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
implied malice سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
separation of ownership and control جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
pier لنگرگاه
piers لنگرگاه
haven لنگرگاه
berths لنگرگاه
harboring لنگرگاه
port complex لنگرگاه
harbored لنگرگاه
harborage لنگرگاه
berthed لنگرگاه
harbourage لنگرگاه
berth لنگرگاه
port لنگرگاه
berthing لنگرگاه
harbor لنگرگاه
dockage لنگرگاه
harbour لنگرگاه
docked لنگرگاه
harbours لنگرگاه
dock لنگرگاه
harbors لنگرگاه
anchorage لنگرگاه
docks لنگرگاه
harbouring لنگرگاه
harboured لنگرگاه
anchorages لنگرگاه
levee بند لنگرگاه
anchorage باج لنگرگاه
dockers کارگر لنگرگاه
docker کارگر لنگرگاه
anchorages باج لنگرگاه
longshorement باربر لنگرگاه
roadstead لنگرگاه باز
dock receipt رسید لنگرگاه
anchorage buoy بویه لنگرگاه
dock warrant رسید لنگرگاه
longshoreman باربر لنگرگاه
longshoremen باربر لنگرگاه
dock yard محوطه لنگرگاه
dock dues هزینههای لنگرگاه
aerial port لنگرگاه هوایی
wharfinger صاحب لنگرگاه یابارانداز
wharf لنگرگاه لنگر انداختن
wharves لنگرگاه لنگر انداختن
advanced fleet anchorage لنگرگاه مقدم ناوگان
berth اطاق کشتی لنگرگاه
wharfs لنگرگاه لنگر انداختن
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
leave the anchorage ترک کردن لنگرگاه
berthing اطاق کشتی لنگرگاه
berthed اطاق کشتی لنگرگاه
berths اطاق کشتی لنگرگاه
roadstead لنگرگاه بدون حفاظ
docl pass گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
dry docks استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
dry dock استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
wharfinger مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
marinas لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marina لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
support حق مالکیت
right of ownership حق مالکیت
ownership right حق مالکیت
propritorship مالکیت
possession مالکیت
proprietorial right حق مالکیت
acquisitions مالکیت
ownership حق مالکیت
ownership مالکیت
dominion حق مالکیت
proprietorship مالکیت
acquisition مالکیت
dominium مالکیت
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
boat train ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat trains ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
dock receipt رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
expropriation سلب مالکیت
qualified property مالکیت محدود
joint ownership مالکیت اشتراکی
reconversion اعاده مالکیت
retention of title ضبط مالکیت
personal ownership مالکیت شخصی
estate in common مالکیت مشاع
ownership and management مالکیت و مدیریت
ascription تصدیق مالکیت
root of title منشاء مالکیت
titles مستند مالکیت
accession شرکت در مالکیت
documents of title سند مالکیت
retention of title حفظ مالکیت
muniment of title دلیل مالکیت
document of title سند مالکیت
dispossession سلب مالکیت
slaveholding مالکیت برده
public ownership مالکیت دولتی
public ownership مالکیت عمومی
title مستند مالکیت
get hold of (something) <idiom> به مالکیت رسیدن
asset ownership مالکیت دارائی
public domain مالکیت دولتی
title of territory مالکیت اقلیم
public ownership مالکیت دولتی
joint ownership مالکیت مشاع
private ownership مالکیت خصوصی
state ownership مالکیت دولتی
confusion مالکیت ما فی الذمه
collective ownership مالکیت جمعی
alienation انتقال مالکیت
gen حالت مالکیت
property rights حقوق مالکیت
title deed اسناد مالکیت
title deed سند مالکیت
title deed قباله مالکیت
private property مالکیت خصوصی
title deeds سند مالکیت
joint ownership مالکیت مشترک
collective ownership مالکیت مشاع
condominium مالکیت مشترک
possessory title عنوان مالکیت
possessory right حق تصرف یا مالکیت
possessory action دعوی مالکیت
villeinage مالکیت رعیت
individual ownership مالکیت فردی
literary property حق مالکیت ادبی
seisin مالکیت اراضی
state enterprise مالکیت دولتی
praivate ownership مالکیت خصوصی
special property مالکیت خاص
condominiums مالکیت مشترک
possessory title سمت مالکیت
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
title-holders صاحب سند مالکیت
repossessing مالکیت مجدد یافتن
repossessed مالکیت مجدد یافتن
repossess مالکیت مجدد یافتن
share certificate گواهی مالکیت سهام
expropriates سلب مالکیت کردن از
mere right حق مالکیت بدون تصرف
expropriate سلب مالکیت کردن از
white elephant <idiom> ثروت یا مالکیت بیفایده
title-holder صاحب سند مالکیت
expropriated سلب مالکیت کردن از
passing the ownership مالکیت مافی الذمه
expropriating سلب مالکیت کردن از
collectivity مالکیت اشتراکی جمع
replevin دعوی اعاده مالکیت
possession by title of ownership تصرف به عنوان مالکیت
possessory action دعوی اعاده مالکیت
prescriptive right or title حق مالکیت از راه مرورزمان
prescriptive right حق مالکیت از طریق مرورزمان
title of territory مالکیت قلمرو کشور
entitled to owver ship دارای حق مالکیت است
beneficial ownership مالکیت به نسبت منافع
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
petitory مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
tenancies مدت اجاره مالکیت موقت
disorintate مالکیت چیزی راانکار کردن
freehold مالکیت مطلق ملک موروثی
disowned مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
tenancy مدت اجاره مالکیت موقت
disown مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowns مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
put in a claim for something مدعی مالکیت چیزی شدن
to put in possession مالکیت دادن متصدی کردن
socialism مالکیت اجتماعی ابزار تولید
disowning مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com