Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
bye hole
سوراخهای باقیمانده پس ازمعلوم شدن نتیجه مسابقه گلف
Other Matches
dope
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
driving
بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
dopes
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
It wI'll eventually pay off.
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion
<idiom>
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
code holes
سوراخهای رمز
ice fishing
ماهیگیری از سوراخهای یخ
feed holes
سوراخهای پیشبر
edge perforated
با سوراخهای لبهای
foregone conclusion
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
infltrate
از سوراخهای صافی گذراندن
sprocket holes
سوراخهای چرخ دندهای
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
pitches
زاویه سوراخهای گوی بولینگ
earth stopper
مامور بستن سوراخهای روباه
lightening hole
سوراخهای کاهش وزن ناو
pitch
زاویه سوراخهای گوی بولینگ
rivet pitch
فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
long residue
باقیمانده
residual
باقیمانده
relict
باقیمانده
remainder
باقیمانده
reminders
باقیمانده
rest
باقیمانده
loose ends
باقیمانده
leavings
باقیمانده
residue
باقیمانده
residues
باقیمانده
rests
باقیمانده
loose end
باقیمانده
residuum
باقیمانده
remaining
باقیمانده
reminder
باقیمانده
fragment
قطعه باقیمانده
residual term
جمله باقیمانده
fragmenting
قطعه باقیمانده
residual unemployment
بیکاری باقیمانده
fragments
قطعه باقیمانده
residual drawdowm
افت باقیمانده
residual variable
متغیر باقیمانده
residue of the state
باقیمانده ترکه
remainder of the period
باقیمانده مدت
balance of the amount
باقیمانده مبلغ
distillation residue
باقیمانده تقطیر
survivor
باقیمانده بازمانده
residual volume
حجم باقیمانده
surviving dependent
فرد باقیمانده
split
میلههای باقیمانده
odds and ends
چیز باقیمانده
well-preserved
خوب باقیمانده
reliquix
اثار باقیمانده
ort
باقیمانده غذا
speculum
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
overpunching
تغییر داده روی نوار کاغذ با ایجاد سوراخهای اضافی
card
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
cards
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
feeds
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
feed
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
land tail
باقیمانده زمینی یکان
reliquaries
محفظه عتیقه باقیمانده
remained
مانده اثر باقیمانده
remain
مانده اثر باقیمانده
residuary legatee
باقیمانده ماترک پس از تقسیم
functional residual capacity
فرفیت باقیمانده عملی
reliquary
محفظه عتیقه باقیمانده
gleaning
خده خوشههای باقیمانده پس از
sum of squares of residual
مجموع مربعات باقیمانده
oddment
تکه و پاره چیز باقیمانده
subsidiary
باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiaries
باقیمانده در محل برای حفافت
convert
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converting
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converts
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
after image
[آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
converted
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
perforations
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
blowdown
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stay behind
باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
traces
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
trace
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traced
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
par in
پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
remanence
چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
Chad
محصولات زیادی ایجاد شده از سوراخهای پانچ شده در نوار یا کارت
card
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
cards
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
punches
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
seeps
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeped
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seep
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeping
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
vortex trail
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
what state
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
SMT
روش تولید تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح آن و نه روی سوراخهای آن نصب شده اند
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
carbon tracking
باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
sprocket feed
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
DOR
سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
readers
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
slalom
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
tractor feed
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
feeds
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
under lease
وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
outgrowth
نتیجه
ineffectual
بی نتیجه
decision
نتیجه
decisions
نتیجه
harvest
نتیجه
harvested
نتیجه
harvests
نتیجه
frustrated
بی نتیجه
whereupon
که در نتیجه ان
growths
نتیجه
afterclap
نتیجه
consequent
نتیجه
result
نتیجه
payoffs
نتیجه
upshot
نتیجه
inconclusive
بی نتیجه
growth
نتیجه
affects
نتیجه
affect
نتیجه
payoff
نتیجه
inferences
نتیجه
outcomes
نتیجه
abortive
بی نتیجه
products
نتیجه
product
نتیجه
outcome
نتیجه
resulting
نتیجه
effecting
نتیجه
thanks
در نتیجه
consequences
نتیجه
inference
نتیجه
ineffective
بی نتیجه
resulted
نتیجه
effect
نتیجه
indeterminate
بی نتیجه
consequence
نتیجه
effected
نتیجه
sequent
نتیجه
sequela
نتیجه
resultful
پر نتیجه
outgrwth
نتیجه
of no issue
بی نتیجه
ineffetual
بی نتیجه
inconsequent
بی نتیجه
inconseqential
بی نتیجه
inconsecutive
بی نتیجه
in the sequel
در نتیجه
rest
نتیجه
sequitur
نتیجه
run into
<idiom>
نتیجه
to no purpose
بی نتیجه
thanks to.....
در نتیجه
rests
نتیجه
conclusions
نتیجه
effectless
بی نتیجه
eduction
نتیجه
educt
نتیجه
conclusion
نتیجه
issueless
بی نتیجه
deferred share
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
negotiation result
نتیجه مذاکرات
denouement
نتیجه نمایش
issue
[outcome]
نتیجه
[بحثی ]
secondary effect
نتیجه جانبی
search result
نتیجه جستجو
negotiation outcome
نتیجه مذاکرات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com