English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
tamp سوراخی را با شن وغیره پرکردن
Other Matches
taxidermy پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
PCMCIA سوراخی
porousness پر سوراخی
porosity پر سوراخی
a breach in the fence سوراخی در حصار
culver-house [سوراخی در کبوترخانه]
to stuff up a hole سوراخی را گرفتن
to plug سوراخی را گرفتن [ بستن]
tampon توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
bailer سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
pinhole سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
hole سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
vented سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
vent سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
cards سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
holes سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
female سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
holing سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holed سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
bushes استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bush استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
brims پرکردن
brimmed پرکردن
brimming پرکردن
brim پرکردن
crams پرکردن
filling پرکردن
fillings پرکردن
fill up پرکردن
suffuse پرکردن
suffused پرکردن
suffuses پرکردن
suffusing پرکردن
cramming پرکردن
cram پرکردن
thwacked پرکردن
crammed پرکردن
charges پرکردن
charge پرکردن
to fill up پرکردن
to fill in پرکردن
thwack پرکردن
thwacking پرکردن
thwacks پرکردن
to cover in پرکردن
stud پرکردن
sockets سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
replenishes پرکردن مجدد
refill دوباره پرکردن
electrize بابرق پرکردن
replenishing پرکردن مجدد
franks چپانیدن پرکردن
bleeder current جریان پرکردن
frankest چپانیدن پرکردن
franking چپانیدن پرکردن
slush با دوغاب پرکردن
refilled دوباره پرکردن
franker چپانیدن پرکردن
refills دوباره پرکردن
replenishment دوباره پرکردن
fullest پرکردن پرشدن
refilling دوباره پرکردن
clogs زیادی پرکردن
clog زیادی پرکردن
stuffs چرند پرکردن
frank چپانیدن پرکردن
stuffed چرند پرکردن
franked چپانیدن پرکردن
To have a tooth fI'lled. دندان پرکردن
stuff چرند پرکردن
replenish پرکردن مجدد
replenished پرکردن مجدد
full پرکردن پرشدن
clogged زیادی پرکردن
relief hole سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
heaps توده کردن پرکردن
heaping توده کردن پرکردن
heap توده کردن پرکردن
overcharges بیش از فرفیت پرکردن
overcharged بیش از فرفیت پرکردن
overcharge بیش از فرفیت پرکردن
loads تفنگ یا سلاحی را پرکردن
gas up <idiom> پرکردن باک گاز
to replace a loss جای زیانی را پرکردن
lard vt با قیمه خوک پرکردن
overcharging بیش از فرفیت پرکردن
stows خوب جا دادن پرکردن
stowing خوب جا دادن پرکردن
stowed خوب جا دادن پرکردن
stow خوب جا دادن پرکردن
load تفنگ یا سلاحی را پرکردن
to fill up an excavation گودی ای راباخاک پرکردن
lightening hole سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
loads عمل پرکردن تفنگ باگلوله
tamp دوباره پرکردن حفرههای ازمایشی
To recoup ones losses. جای ضرر وزیان را پرکردن
load عمل پرکردن تفنگ باگلوله
jukebox جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
slot شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slots شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slotting شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
jukeboxes جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
filleting تذهیب کاری کردن بالایه پرکردن
charger دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر
filleted تذهیب کاری کردن بالایه پرکردن
chargers دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر
filet تذهیب کاری کردن بالایه پرکردن
spalls تیکه سنگ که بمصرف پرکردن میرسد
zeros پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
fillet تذهیب کاری کردن بالایه پرکردن
zeroes پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
zero پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
fillets تذهیب کاری کردن بالایه پرکردن
balaam موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
padding روشی برای پرکردن بلوکی از اطلاعات باکاراکترها
penny in the slot سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
alignment میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
lubber's hole سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
etcaetera وغیره
et cetera وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera . وغیره وغیره
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
sheeting ملافه وغیره
snaps قفلکیف وغیره
snapping قفلکیف وغیره
snapped قفلکیف وغیره
snap قفلکیف وغیره
dale خلیج وغیره
piled پرزقالی وغیره
pile پرزقالی وغیره
dales خلیج وغیره
To score a goal . گل زدن ( درفوتبال وغیره )
furnaces تون حمام وغیره
curlicue تزئینات خطاطی وغیره
coronel هاله خورشید وغیره
coronal هاله خورشید وغیره
coequal درشان ومقام وغیره
clop لنگی اسب وغیره
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
dower لانه خرگوش وغیره
seance جلسه احضارارواح وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll. بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
frontlet پیشانی اسب وغیره
dossel پشتی صندلی وغیره
dossal پشتی صندلی وغیره
dollops دسته علف وغیره
furnace تون حمام وغیره
ratoon نهال موز وغیره
propellor پروانه هواپیماوکشتی وغیره
subsidence تخفیف درد وغیره
dollop دسته علف وغیره
sashes حمایل نظامی وغیره
shelling پوست فندق وغیره
shell پوست فندق وغیره
vases گلدان نقره وغیره
vase گلدان نقره وغیره
pillboxes قوطی حب دارو وغیره
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
trap زانویی مستراح وغیره
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
shells پوست فندق وغیره
tube لوله خمیرریش وغیره
sash حمایل نظامی وغیره
pillbox قوطی حب دارو وغیره
station ایستگاه اتوبوس وغیره
tubes لوله خمیرریش وغیره
snouts لوله کتری وغیره
snout لوله کتری وغیره
propeller پروانه هواپیماوکشتی وغیره
choreography رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
stancher بند اور خون وغیره
skyrockets ازدیاد سریع قیمت وغیره
wreckage لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
skyrocketing ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocket ازدیاد سریع قیمت وغیره
nephews پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
skyrocketed ازدیاد سریع قیمت وغیره
eversion برگرداندن پلک چشم وغیره
Please pay the bearer . دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
To hit a wining streak. شانس آوردن ( درقمار وغیره )
blear تاری حاصل از اشک وغیره
bisk ماهی وغیره درست میکنند
sick bay بهداری کشتی ودانشکده وغیره
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
downswing تنزل کارهای تجارتی وغیره
sick bays بهداری کشتی ودانشکده وغیره
tailpiece ارایش ته فصل کتاب وغیره
lysis زوال وفساد سلول وغیره
copartner سهیم وشریک در تجارت وغیره
To be decorated . نشان گرفتن ( مدال وغیره )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com