Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (36 milliseconds)
English
Persian
plough
شخم کردن شیار کردن
ploughed
شخم کردن شیار کردن
ploughs
شخم کردن شیار کردن
plowed
شخم کردن شیار کردن
plowing
شخم کردن شیار کردن
plows
شخم کردن شیار کردن
plow
شخم کردن شیار کردن
Search result with all words
list
شیار کردن اماده کردن
groove
خط انداختن شیار دار کردن
groove
شیار کردن فرورفتگی خان شیار
grooves
خط انداختن شیار دار کردن
grooves
شیار کردن فرورفتگی خان شیار
flute
لبه دار کردن شیار
slot
شیار دراوردن رنده کردن چاک
slots
شیار دراوردن رنده کردن چاک
slotting
شیار دراوردن رنده کردن چاک
ridge
شیار دار کردن
ridges
شیار دار کردن
defect skipping
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
raggle
سنگ را شیار دار کردن
Other Matches
back frow
اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است
track pitch
گام شیار درجه شیار
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on
[against]
somebody
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrating
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to appeal
[to]
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
buck up
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
tracked
شیار
rut
خط شیار
grooves
شیار
notche
شیار
wake
شیار
waked
شیار
wakes
شیار
ruts
خط شیار
slot
شیار
fissure
شیار
scored
شیار
score
شیار
scores
شیار
slotting
شیار
rucks
خط شیار
ruck
خط شیار
slots
شیار
tracks
شیار
guideway
شیار
track
شیار
groove
شیار
fissures
شیار
chamfer
شیار
splineway
شیار
fillister plough
شیار
stria
شیار
rakes
شیار
raking
شیار
sulcus
شیار
corrugation
شیار
flute
شیار
rake
شیار
soft-pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
fissure of sylvius
شیار سیلویوس
calcarine fissure
شیار مهمیزی
primary track
شیار اولیه
primary track
شیار اصلی
valley
گودی شیار
alternate track
شیار جایگزین
furrow
شیار زدن
valleys
گودی شیار
channels
روگاه شیار
alternate track
شیار متناوب
list
شیار نرده
wash out
شیار ابرو
calcarine sulcus
شیار مهمیزی
indenture
شیار دارکردن
drip
شیار ابچکان
dripped
شیار ابچکان
key seat
شیار خار
channeling
روگاه شیار
acme thread
شیار ذوزنقه ای
cut fuller
شیار بریدن
channeling
شیار دراوردن
crimping groove
شیار استقرار
crimping groove
شیار استحکام
channel
شیار دراوردن
slotting
شیار شکاف
longitudinal groove
شیار طولی
oil groove
شیار روغن
channeled
روگاه شیار
channelled
شیار دراوردن
track pitch
فاصله شیار
channelled
روگاه شیار
keyway
شیار دراوردن
lateral fissure
شیار جانبی
drips
شیار ابچکان
striate
شیار دار
channel
روگاه شیار
butterss thread
شیار اره
slotting
روزنه شیار
canaliculus
شیار کوچک
channeled
شیار دراوردن
channels
شیار دراوردن
vallecula
شیار خط گودی
rut
شیار دارکردن
alternate track
شیار تغییرپذیر
furrowing
شیار زدن
ruts
شیار دارکردن
furrows
شیار زدن
armature slot
شیار ارمیچر
grooves
شیار دادن
feed track
شیار پیشبری
thread
شیار برجستگی
furrowed
شیار زدن
slot
شیار شکاف
trackes per inch
شیار در اینچ
track density
تراکم شیار
fissure of rolando
شیار رولاندو
rolando's fissure
شیار رولاندو
rolando's sulcus
شیار رولاندو
threads
شیار برجستگی
sylvian fissure
شیار سیلویوس
slot insulation
عایق شیار
tooth pitch
گام شیار
groove
شیار دادن
slots
روزنه شیار
head per track disk
دیسک با هد هر شیار
guide slot
شیار راهنما
guide nut
شیار راهنما
grooving plane
رنده شیار
flute
شیار ساختن
tpi
شیار دراینچ
central fissure
شیار مرکزی
central sulcus
شیار مرکزی
slots
شیار شکاف
slot
روزنه شیار
armature pocket
شیار ارمیچر
corrects
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
checks
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
crosses
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilizing
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crossest
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
point
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
infringe
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringes
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringed
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
crosser
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
to use effort
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
infringing
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
times
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilised
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
support
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
sterilising
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
cross
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
withstanding
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilize
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
checked
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
to wipe out
پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
sterilizes
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
timed
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilises
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
check
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
exploits
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
woo
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
preached
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
withstood
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
preach
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
withstands
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
wooed
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
correcting
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
woos
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
married under a contract unlimited perio
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
withstand
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
preaches
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
swallowing
شیار قرقره تاکل
swallowed
شیار قرقره تاکل
managers
و نیز آدرس شیار را
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com