English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
certificate of incorporation شرکت نامه
Search result with all words
capital stock عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
Other Matches
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
certificates رضایت نامه شهادت نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
body corporate شرکت شرکت سهامی
business group شرکت سهامی [شرکت]
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
firms شرکت
incorporation شرکت
firmer شرکت
contribution شرکت
contributions شرکت
firm شرکت
consociation شرکت
partnership شرکت
partnerships شرکت
participation شرکت
EIS ول شرکت
companies شرکت
company شرکت
fellowsh شرکت
hand شرکت
firmest شرکت
cahoot شرکت
houses شرکت
association شرکت
house شرکت
businesses شرکت
handing شرکت
enterprise شرکت
concerns شرکت
concern شرکت
associations شرکت
corporation شرکت
enterprises شرکت
business شرکت
corporations شرکت
housed شرکت
entry شرکت کننده
participable شرکت کردنی
partake شرکت کردن
inveluntary partnership شرکت قهری
intel corporation شرکت اینتل
insurance company شرکت بیمه
general partnership شرکت تضامنی
participative شرکت کننده
giant corporation شرکت بزرگ
go into شرکت کردن در
holding company شرکت مرکزی
holding company شرکت مالک
participable شرکت بردار
contributors شرکت کننده
contributor شرکت کننده
house flag پرچم شرکت
invalidation of company بطلان شرکت
partaken شرکت کردن
founder موسس شرکت
foundered موسس شرکت
foundering موسس شرکت
founders موسس شرکت
ncr corporation شرکت NCR
microsoft corporation شرکت مایکروسافت
memorandum of association اساسنامه شرکت
memorandom of association اساسنامه شرکت
entrepreneur موسس شرکت
partakes شرکت کردن
partaking شرکت کردن
joint stock شرکت سهامی
parent company شرکت اصلی
parent company شرکت مادر
business شرکت تجاری
parcenary شرکت در ارث
joint stock company شرکت سهامی
businesses شرکت تجاری
pall bearer شرکت میکند
entrepreneurs موسس شرکت
subsidiaries شرکت تابعه
associative شرکت پذیر
principals شرکت اصلی
principal شرکت اصلی
associativity شرکت پذیری
branch of a company شعبه شرکت
partook شرکت کردن
contributing شرکت کردن
contributes شرکت کردن
contributed شرکت کردن
contribute شرکت کردن
stand-ins شرکت کردن
stand-in شرکت کردن
stand in شرکت کردن
associated company شرکت وابسته
artieles of association شرکت ناور
articles of assosiation اساسنامه شرکت
subsidiary شرکت تابعه
societies شرکت کمیته
society شرکت کمیته
private enterprise شرکت خصوصی
joint-stock companies شرکت سهامی
joint-stock company شرکت سهامی
corporatism شرکت گرایی
participating شرکت کننده
parcenary شرکت مشاع
acting company شرکت عامل
affiliated company شرکت وابسته
aiding and abetting شرکت در جرم
article of a company اساسنامه شرکت
article of association اساسنامه شرکت
participates شرکت کردن
participated شرکت کردن
corporativism شرکت گرایی
participants شرکت کننده
complicity شرکت در جرم
participation شرکت در جرم
company union اتحادیه شرکت
participation شرکت کردن
datapro یک شرکت تحقیقاتی
dissolution of a company انحلال شرکت
winding up of a company انحلال شرکت
dissolution of partner ship فسخ شرکت
doctor to the company پزشک شرکت
economic unit خانوار شرکت
electric company شرکت برق
corporately بصورت شرکت
corporate appraisal ارزیابی شرکت
cooperative society شرکت تعاونی
champerty شرکت در دعوا
participate شرکت کردن
civil partnership شرکت مدنی
commercial company شرکت تجاری
commercial firm شرکت تجارتی
company law قوانین شرکت
company network شبکه شرکت
company seal مهر شرکت
company secretary منشی شرکت
compulsory partnership شرکت قهری
cooperative شرکت تعاونی
cooperative company شرکت تعاونی
mutual company شرکت تعاونی
employer's liability insurance company شرکت بیمه
voluntary partnership شرکت اختیاری
partnerships شرکت تضامنی
partnership شرکت تضامنی
liquidation تصفیه شرکت
share [in] شرکت [سهم] [در]
winding up انحلال شرکت
airline شرکت هواپیمایی
airlines شرکت هواپیمایی
C.O مخفف شرکت
play ball with someone <idiom> شرکت منصفانه
sit in on <idiom> شرکت درجلسه
a stand-alone company یک شرکت مستقل
accession شرکت در مالکیت
manager یس بخش در شرکت
to take part [in] شرکت داشتن [در]
participant شرکت کننده
managers یس بخش در شرکت
to sit out شرکت نداشتن در
corporations شرکت سهامی
to play at شرکت کردن در
proprietary company شرکت خصوصی
proportional liability partnership شرکت نسبی
private company شرکت خصوصی
take a hand at شرکت کردن در
assisted شرکت جستن
private corporation شرکت خصوصی
sit out شرکت نداشتن در
assisting شرکت جستن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com