Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
English
Persian
magnetic north
شمال مغناطیسی
compass north
شمال مغناطیسی
Search result with all words
declination
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
magnetic north pole
قطب شمال مغناطیسی
Other Matches
northing
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
magnetic induction
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
northwest
شمال غرب شمال غربی
north east
شمال شرق شمال شرقی
north by cast
میان شمال و شمال شرقی
north-west
شمال غربی در شمال غرب
north-east
شمال شرقی در شمال شرق
northeast
شمال شرقی شمال شرق
north west
شمال غرب شمال غربی
north north east
میان شمال و شمال خاور
holarctic
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
softest
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic ink character recognition
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tapes
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic skin effect
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic reluctance
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
north
در شمال
north
شمال
north
<adj.>
شمال
northerly
شمال
reluctivity
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
dispersion
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
northeastward
شمال شرقی
north wind
باد شمال
northeast
شمال خاوری
northwardly
سوی شمال
northeastern
شمال شرقی
ina northerly direction
سوی شمال
the north pole
قطب شمال
arctic
قطب شمال
north-westerly
شمال غربی
north westerly
در شمال باختر
north-westerly
در شمال باختر
NW
شمال غربی
northwest
شمال باختری
north westerly
شمال غربی
north-eastern
از شمال خاوری
Libya
شمال افریقا
north-easterly
شمال شرقی
north easterly
شمال شرقی
north-eastern
رو به شمال شرق
north
باد شمال
north west
شمال باختر
north-east
شمال شرق
north east
در شمال خاور
north east
شمال خاور
arcturus
نگهبان شمال
grid north
شمال شبکه
north western
شمال غربی
true north
شمال واقعی
true north
شمال جغرافیایی
north-western
شمال غربی
true north
شمال حقیقی
northwestern
شمال غربی
northbound
عازم شمال
northerners
اهل شمال
epsilon bootis
رایت شمال
North Pole
قطب شمال
compass rose
شمال نما
northerly
به سمت شمال
north-west
شمال غرب
north
روبه شمال
northerner
اهل شمال
northern
ساکن شمال
compass north
شمال قطب نما
smew
مرغابی شمال اروپاواسیا
ina northerly direction
بطرف شمال شمالا
ice foot
دیواره یخ درنواحی شمال
celestial north pole
قطب شمال عالم
northwardly
بطرف شمال شمالی
northward
بسوی شمال شمالا
Nordic
وابسته به شمال اروپا
Arctic Circle
مدار قطب شمال
northeaster
باد شمال خاوری
northeaster
نسیم شمال شرقی
northeastern
مربوط به شمال شرقی
northeastward
بطرف شمال شرقی
rubicon
رودی در شمال ایتالیا
norther
بیشتر بطرف شمال
north light roof
بام شمال نور
northwards
بسوی شمال شمالا
north easter
باد شمال خاور
northwester
باد شمال غربی
northwester
طوفان شمال غربی
northwestwards
بطرف شمال غربی
north wester
باد شمال باختر
northernmost
دورترین محل در شمال
north-eastern
به سوی شمال شرق
upstater
اهل شمال استان
Flemish Mannerism
انقلاب شمال اروپا
NW
مخفف شمال غرب
barbary
کشوران اسلامی شمال افریقا
lemmings
موش صحرایی قطب شمال
narwal
نهنگ دریایی قطب شمال
arctic
وابسته بقطب شمال سرد
lemming
موش صحرایی قطب شمال
piedmont
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
uptown
واقع در محلات شمال شهر
moorish
وابسته به اهالی شمال افریقا
polar
وابسته به قطب شمال وجنوب
moor
اهل شمال افریقا مسلمان
moored
اهل شمال افریقا مسلمان
moors
اهل شمال افریقا مسلمان
euroclidon
بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
narwhal
نهنگ دریایی قطب شمال
steelhead
ماهی ازاد شمال امریکا
narwhale
نهنگ دریایی قطب شمال
low dutch
زبان شمال المان و هلندی
The aircrafts was flying in a northerly direction.
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
inkberry
درخت خاص شمال شرق امریکا
laplander
اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
north-eastern
وابسته به شمال شرق ایالات متحده
fox grape
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
troy
شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
bald eagle
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
bald eagles
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
trouvere
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
Expressionism
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
gadwall
اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
new england
نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
English style
[نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Nahavand
شهر نهاوند
[در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
azimuth
نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
Ditterling
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
gyrocompass
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
wimp
آدم دست و پا چلفته
[شمال آلمان]
[خفت آور ]
[اصطلاحات نوجوانان]
true track
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
jackrabbit
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
blue laws
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
lapland
ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
blue law
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Hispano-Moresque
[سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
Indian summer
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summers
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
grid magnatic angle
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
magnetic tape recording
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
upstate
وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
rhaeto romanic
زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
arcturus
نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
baltic
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
magnetic tick
تق مغناطیسی
magnetic
مغناطیسی
magnetical
مغناطیسی
magnetic bridge
پل مغناطیسی
magnetized
مغناطیسی
antimagnetic
ضد مغناطیسی
magnetic head
هد مغناطیسی
magnetic media
ابزارمیانی مغناطیسی
magnetic materials
اجسام مغناطیسی
magnatic displacement
تغییر مغناطیسی
magnetic loudspeaker
بلندگوی مغناطیسی
magner armature
جوشن مغناطیسی
magnet core
هسته مغناطیسی
magnet steel
فولاد مغناطیسی
magnet type loudspeaker
بلندگوی مغناطیسی
magnetic permeability
نفوذپذیری مغناطیسی
magnetic armature loudspeaker
بلندگوی مغناطیسی
magnetic loadspeaker
بلندگوی مغناطیسی
electromagnetic brake
ترمز مغناطیسی
electromagnetic relay
کلید مغناطیسی
magnetic materials
مواد مغناطیسی
magnetic axis
محور مغناطیسی
magnetic azimuth
گرای مغناطیسی
magnetic attraction
جاذبه مغناطیسی
magnetic anomaly
اختلال مغناطیسی
magnetic anisotropy
ناهمسانگردی مغناطیسی
magnetic amplifier
امپلیفایر مغناطیسی
magnetic alloy
الیاژ مغناطیسی
magnetic pole
قطب مغناطیسی
magnetic lag
تاخیر مغناطیسی
magnetic iron
اهن مغناطیسی
magnetic screen
حفاظ مغناطیسی
magnetic inspection
بازرسی مغناطیسی
magnetic screen
سپر مغناطیسی
magnetic media
رسانه مغناطیسی
magnet wire
سیم مغناطیسی
magnetic potential
پتانسیل مغناطیسی
magnetic relay
رله مغناطیسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com