Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
point style
شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
Other Matches
Gigantic Order
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی]
[معماری]
Giant Order
شیوه غول ستونی
[معماری]
distinguished unit citation
نشان یکان برجسته
legion ofholour
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
little pitchers have long ears
کودکان غالبا گوششان تیزاست
interlacing arches
طاقهای متقاطع
arcade
طاقهای پشت سرهم
Historicism
[معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
late-Modern architecture
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
German Order
سبک معماری آلمانی
[نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
alto-rilievo
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
embossing
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
perspective spatial model
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
Ionic Order
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
saliency
نکته برجسته موضوع برجسته
salience
نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent
برجسته فوق العاده برجسته
bas relif
حجاری ونقوش برجسته برجسته
embossment
نقوش برجسته برجسته کاری
stereoscope
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
architecture proper
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
stereograph
نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse
برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
styled
شیوه
styling
شیوه
patterns
شیوه
pattern
شیوه
practice
شیوه
styles
شیوه
do
شیوه
norms
شیوه
norm
شیوه
procedures
شیوه ها
technique
شیوه
custom
شیوه
techniques
شیوه
processes
شیوه
procedure
شیوه
idioms
شیوه
idiom
شیوه
device
شیوه
practices
شیوه ها
modes
شیوه
process
شیوه
approaches
شیوه
methods
شیوه
devices
شیوه
order
شیوه
style
شیوه
approached
شیوه
approach
شیوه
habitude
شیوه
methode
شیوه
mode
شیوه
method
شیوه
penning
شیوه نگارش
mode of vibration
شیوه ارتعاش
mode of production
شیوه تولید
cloze technique
شیوه بندش
modus operandi
شیوه کار
pen
شیوه نگارش
flop
شیوه فاسبوری
vibrational mode
شیوه ارتعاش
pace
شیوه تندی
paced
شیوه تندی
orientalizing style
شیوه خاورمابی
tactic
رزم شیوه
penned
شیوه نگارش
paces
شیوه تندی
pens
شیوه نگارش
flopping
شیوه فاسبوری
modus vivendi
شیوه زیست
method
ایین شیوه
severe style
شیوه جدی
flopped
شیوه فاسبوری
elocution
شیوه سخنوری
mentalities
شیوه اندیشه
mentality
شیوه اندیشه
employment practice
شیوه استخدامی
endorcement procedure
شیوه اجرا
civics
شیوه کشورداری
methods
ایین شیوه
procedure
روش شیوه
technic
صناعت شیوه
flops
شیوه فاسبوری
shaken
موافق شیوه
research method
شیوه پژوهش
oratory
شیوه سخنرانی
paces
شیوه گام برداشتن
paced
شیوه گام برداشتن
modulus operadi
شیوه با طرز کار
sound practices
شیوه های درست
prestressing method
شیوه پیش تنیدگی
pace
شیوه گام برداشتن
gait
شیوه راه رفتن
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
holtzman inkblot technique
شیوه لکههای هولتسمان
assets liabilities technique
شیوه محاسن- معایب
iconic mode
شیوه تصویرسازی حسی
concertina fold
شیوه تا کردن کاغذ
preferred cognitive mode
شیوه شناختی مرجح
lever watch
شیوه بکار بردن
error choice technique
شیوه خطا گزینی
prototaxic mode
شیوه ادراکی ابتدایی
flooding technique
شیوه غرقه سازی
marking
نشان دار سازی نشان
markings
نشان دار سازی نشان
poniter
نشان دهنده نشان گیرنده
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
building construction
معماری
plumb rule
خط کش معماری
architecture
معماری
face work
معماری
architectonics
فن معماری
architectural
معماری
arch order
[شیوه ی ستون بندی طاق]
eastern cut off
شیوه قیچی پرش ارتفاع
flamboyant gothic
شیوه گوتیک شعله اسا
impasto
شیوه رنگ زنی غلیظ
parataxic mode
شیوه ادراکی خود- محوری
modality
روند
[پردازه]
[شیوه]
[روش]
leverage
شیوه بکار بردن اهرم
environment architecture
معماری محوطه
order
نظام معماری
egyptian architecture
معماری مصری
Cretan architecture
معماری کرتی
landscape architecture
معماری طبیعت
architects
معماری کردن
Assyrian architecture
معماری آشوری
architect
معماری کردن
defensive architecture
معماری نظامی
Conceptual architecture
معماری ادراکی
figurative architecture
معماری مشجر
Babylonian architecture
معماری بابلی
Egyptian architecture
معماری مصری
earth-work architecture
معماری خشتی
chiyjah
معماری هنری
Cistercian
معماری رهبانی
Experimental architecture
معماری تجربی
chujjah
معماری هنری
entablature
پیشانی در معماری
earth architecture
معماری خشتی
environment architecture
معماری محیط
order
سبک معماری
architectonic
دانش معماری
Estruscan architecture
معماری اتروسکی
network architecture
معماری شبکه
computer architecture
معماری کامپیوتر
style of architecture
سبک معماری
display architecture
معماری نمایشی
achaemenid architecture
معماری هخامنشی
chinese architecture
معماری چینی
architectural terms
اصطلاحات معماری
Green architecture
معماری سبز
Kinetic architecture
معماری جنبشی
Jesuit architecture
معماری مجزایی
interion architecture
معماری داخلی
open architecture
معماری باز
monumental architecture
معماری با عظمت
interior architecture
معماری داخلی
GEAM
گروه معماری
scutch
تیشه معماری
architectural
وابسته به معماری
architecture
هنر معماری
Islamic architecture
معماری اسلامی
Greek architecture
معماری یونانی
copiers
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
copier
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
orientalize
شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
idiosyncratic
وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
tactic
جنگ فنی وابسته به رزم شیوه
virgilian
به شیوه virgil شاعر نامی روم
latinity
شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
Religion was portrayed in a negative way.
دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
scholasticism
شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
The means of payment will appear unchanged.
شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
majority rule
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
colonial
معماری کوچ نشینی
architecture
سبک معماری مهرازی
interrupted
[عناصر معماری منقطع]
contextual architecture
معماری بافت گرایی
ring topology
معماری شبکه که هر گره
herring bone
معماری یا طرح چپ و راست
Coptic architecture
معماری مسیحیان مصر
Orinthian Order
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
Bassae Order
[معماری یونی یونان]
systems application architecture
معماری کاربردی سیستم ها
Italianate
سبک معماری ایتالیایی
landscape architecture
معماری محوطه سازی
baroque architecture
سبک معماری باروک
lodge-books
کتاب مقررات معماری
arabian
معماری با منشا اسلامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com