English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 235 (3 milliseconds)
English Persian
incarnation صورت خارجی
incarnations صورت خارجی
imbody صورت خارجی
Search result with all words
highway باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
highways باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
bus باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bus اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bused باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bused اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
buses باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
buses اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busing باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busing اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussed باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussed اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busses باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busses اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussing باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussing اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
epitomised صورت خارجی به چیزی دادن
epitomises صورت خارجی به چیزی دادن
epitomising صورت خارجی به چیزی دادن
epitomize صورت خارجی به چیزی دادن
epitomized صورت خارجی به چیزی دادن
epitomizes صورت خارجی به چیزی دادن
epitomizing صورت خارجی به چیزی دادن
incarnate صورت خارجی دادن
materialised صورت خارجی بخود گرفتن
materialises صورت خارجی بخود گرفتن
materialising صورت خارجی بخود گرفتن
materialize صورت خارجی بخود گرفتن
materialized صورت خارجی بخود گرفتن
materializes صورت خارجی بخود گرفتن
materializing صورت خارجی بخود گرفتن
exteriorization صورت خارجی دادن به
Other Matches
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
outside خارجی
outsides خارجی
exosphere خارجی
outboard خارجی
exogenous خارجی
exoteric خارجی
alien خارجی
extern خارجی
extraneous خارجی
outsiders خارجی
peripheral خارجی
outsider خارجی
aliens خارجی
extra خارجی
extras خارجی
oversea خارجی
extra- خارجی
exteriors خارجی
exotic خارجی
foreign خارجی
gringos خارجی
gringo خارجی
external خارجی
externals خارجی
exterior خارجی
outer خارجی
abextra خارجی
outward خارجی
international line خط خارجی
concrete object عین خارجی
externalised خارجی کردن
external benefits فواید خارجی
externalising خارجی کردن
externalize خارجی کردن
externalized خارجی کردن
externalities پی امدهای خارجی
externalizes خارجی کردن
external variable متغیر خارجی
external transaction معاملات خارجی
foreign currency ارز خارجی
external storage حافظه خارجی
foreign aid کمک خارجی
foreign bill برات خارجی
renvoi تبعیدشخص خارجی
external store انباره خارجی
external symbol علامت خارجی
externalises خارجی کردن
foreign currencies پولهای خارجی
external thread دنده خارجی
externalizing خارجی کردن
foreign deposit سپرده خارجی
exteroceptive محرک خارجی
guests انگل خارجی
extrinsic بیرونی خارجی
extrinsic factor عامل خارجی
superior conjunction مقارنه خارجی
superior planets سیارههای خارجی
foreign reserves ذخائر خارجی
foreign trade تجارت خارجی
guest انگل خارجی
external reperence ارجاع خارجی
spillover effects اثرات خارجی
foreign law حقوق خارجی
facade نمای خارجی
foreign loan وام خارجی
exterior varnish جلای خارجی
externalities اثرات خارجی
foreign particle جسم خارجی
ectoparasite انگل خارجی
foreign policy سیاست خارجی
spillover benefits منافع خارجی
spillover costs هزینههای خارجی
foreign trade بازرگانی خارجی
strangest خارجی غریبه
external label برچسب خارجی
external armature ارمیچر خارجی
negative externalities زیانهای خارجی
external load بار خارجی
external memory حافظه خارجی
exterior varnish لاک خارجی
exterior ballistics بالیستیک خارجی
facade نمای خارجی
facades نمای خارجی
fanades نمای خارجی
external menory حافظه خارجی
external circuit مدار خارجی
loads بار خارجی
strange خارجی غریبه
external docuhentation مستندات خارجی
load curve خم بار خارجی
external delay تاخیر خارجی
external force نیروی خارجی
external interrupt وقفه خارجی
external cost هزینه خارجی
external control کنترل خارجی
external command فرمان خارجی
load بار خارجی
external combustion احتراق خارجی
exosphere قسمت خارجی جو
inflow of foreign funds ورودسرمایههای خارجی
outboard profile نیمرخ خارجی
overseas agent نماینده خارجی
slough پوسته خارجی
external operation عملیات خارجی
immission انتشار خارجی
overseas trade معاملات خارجی
externalization خارجی کردن
external pressure فشار خارجی
external reference مرجع خارجی
external reference ارجاع خارجی
external security امنیت خارجی
external sort جورکردن خارجی
outwork سنگر خارجی
outward opening دهانه خارجی
outer connection اتصال خارجی
outer fix رمپ خارجی
outer planets سیارات خارجی
outer wall دیوار خارجی
outness کیفیت خارجی
outside caliper کولیس خارجی
outside cause علت خارجی
outside diameter قطر خارجی
outside power جریان خارجی
outside view نمای خارجی
outside view منظره خارجی
external storage انباره خارجی
angle of emergence زاویه خارجی
apophysis منحنی خارجی
apophyge منحنی خارجی
actine قسمت خارجی
acrotic بیرونی خارجی
foreign national تبعه خارجی
foreign national ملیت خارجی
foreign exchange مبادله خارجی
foreign exchange ارز خارجی
foreign exchange پول خارجی
foreign exchange تعویض خارجی
adventitious خارجی الحاقی
arris زاویه خارجی
faces نمای خارجی
face نمای خارجی
landfalls بویه خارجی
landfall بویه خارجی
alien enemy دشمن خارجی
impurity اتم خارجی
apothesis منحنی خارجی
external economies صرفه جوئیهای خارجی
chorion مشیمه خارجی جنین
load control تنظیم با بار خارجی
adscititious مشتق از عامل خارجی
load current جریان بار خارجی
directed area product ضرب خارجی [ریاضی]
adscititious دارای منبع خارجی
dermatome قسمت خارجی یک موجود
foreign currency پول کشور خارجی
foreign bill حواله ارز خارجی
ectoclast بخش خارجی یاخته
ectoclast پوسته خارجی سلول
accredited officer افسر خبرنگار خارجی
reactive load بار خارجی القایی
unbalanced load بار خارجی نامتوازن
external magnetic circuit مدار مغناطیسی خارجی
cross product ضرب خارجی [ریاضی]
foreign investment سرمایه گذاری خارجی
load test ازمایش با بار خارجی
spillover costs عوارض منفی خارجی
nominal load بار خارجی اسمی
spillover benefits صرفه جوئیهای خارجی
balance of foreign trade تراز تجارت خارجی
visitors from abroad بازدید کنندگان خارجی
objective دارای وجود خارجی
objectives دارای وجود خارجی
foreign judgment رای دادگاه خارجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com