Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
short game
ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
Other Matches
drive volley
ضربههای پی درپی کوتاه ومستقیم
short iron
چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
peripheral
بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
virtual
بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
danzuki
ضربههای پی در پی
renzoku
ضربههای پی در پی
combination
ضربههای پی در پی
thudded
ضربههای متوالی
thuds
ضربههای متوالی
thudding
ضربههای متوالی
thud
ضربههای متوالی
swing from one's heels
ضربههای قدرتی
dwieo chagi
ضربههای پرشی پا
equalizing pulses
ضربههای ششگانه
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
synchronizing pulses
ضربههای همزمان سازی
go dan kumite
مبارزه با ضربههای 5 تایی
pitapat
با ضربههای تند و متوالی
long game
بازی با لزوم ضربههای طولانی
long iron
چوبهای شماره 1 و 2 و 3برای ضربههای طولانی
stroke play
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
essentialness
ضرورت
inevitably
به ضرورت
necessity
ضرورت
requisiteness
ضرورت
exigency
ضرورت
requisteness
ضرورت
indispensability
ضرورت
essentiality
ضرورت
needed
ضرورت
momentousness
ضرورت
instancy
ضرورت
need
ضرورت
cogency
ضرورت
exigencies
ضرورت
inevitability
ضرورت
needing
ضرورت
urgency
ضرورت
urgency of need
ضرورت نیاز
exigency
ضرورت اضطرار
historical necessity
ضرورت تاریخی
exigencies
ضرورت اضطرار
police licence
ضرورت شعری
vital necessity
ضرورت حیاتی
poetical licence
ضرورت شعری
exigence
ضرورت موقع تنگ
materiality
جنبه مادی ضرورت
case of necessity
حالت الزام و ضرورت
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
in case of emergency
درموقع تنگ وقت ضرورت
to drag in a subject
موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
iron rations
جیره بسیارکم که سربازفقط هنگام ضرورت سخت میتواندبان دست بزند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
one two
ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
stockiest
کوتاه
stockier
کوتاه
short
<adj.>
کوتاه
dumpy
کوتاه
concise
کوتاه
succinct
کوتاه
stocky
کوتاه
curt
<adj.>
کوتاه
little
کوتاه
stunts
کوتاه
scut
دم کوتاه
liliputian
قد کوتاه
dwarfish
کوتاه
pigmies
کوتاه
pigmy
قد کوتاه
pigmy
کوتاه
concise
<adj.>
کوتاه
down
کوتاه
curtal
کوتاه
pygmy
کوتاه
of short duration
کوتاه
fleeting
<adj.>
کوتاه
puny
قد کوتاه
pigmies
قد کوتاه
short
کوتاه
stunt
کوتاه
bas relif
کوتاه
low
کوتاه
pygmies
قد کوتاه
synoptic
کوتاه
miniature
کوتاه
pygmy
قد کوتاه
shortest
کوتاه
succinct
<adj.>
کوتاه
pygmies
کوتاه
stunting
کوتاه
miniatures
کوتاه
shorter
کوتاه
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
curtailing
کوتاه کردن
curtailment
کوتاه سازی
cutty sark
دامن کوتاه
short burst
رگبار کوتاه
short run
مدت کوتاه
short drop
دراپ کوتاه
detruncation
کوتاه شدگی
short circuit
اتصال کوتاه
detruncate
کوتاه کردن
short blast
بوق کوتاه
pigmies
ادم کوتاه قد
short blast
سوت کوتاه
cut off
کوتاه کردن
knurly
کوتاه قد کوتوله
coatee
دامن کوتاه
short run
کوتاه مدت
short return
برگشت کوتاه
short service line
خط سرویس کوتاه
scutter
دو باگامهای کوتاه
pygmies
ادم کوتاه قد
short precision
دقت کوتاه
short period
دوره کوتاه
short brittle
شکننده- کوتاه
manakin
ادم کوتاه قد
mackinaw
کت کوتاه و سنگین
half pint
کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber
الوار کوتاه
reefs
کوتاه کردن
low frequency wave
موج کوتاه
lop sided
کوتاه و بلند
manikin
ادم کوتاه قد
idylls
چکامه کوتاه
clipping
کوتاه کردن
short-wave
موج کوتاه
short wave
موج کوتاه
truncating
کوتاه کردن
idylls
قصیده کوتاه
reef
کوتاه کردن
idyll
قصیده کوتاه
intrim
کوتاه مدت
hidebound
کوتاه فکر
idyl
چکامه کوتاه
truncated
کوتاه کردن
idyl
قصیده کوتاه
hide bound
کوتاه فکر
punches
کوتاه قطور
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
hare sighted
کوتاه بین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com