English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
safety factor ضریب تامین
Search result with all words
factor of safety ضریب تامین ضریب اطمینان
Other Matches
modulus of elasticity ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
garnishee کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remanded اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment تامین خواسته حکم تامین مدعابه
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
convergence factor ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
design stress resultant تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
reduction coefficient ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
biquinary notation دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
partition coefficient ضریب توزیع ضریب تقسیم
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
scale factor ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
slice ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
ballistic coefficient ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
hedging تامین
safety limit حد تامین
water supplies تامین اب
coverings تامین
water supply تامین اب
securement تامین
covers تامین
security تامین
safety تامین
cover تامین
securing تامین
internal security تامین داخلی
protection تامین نامه
ensured تامین کردن
guarantees تامین کردن
cover تامین کردن
covers تامین کردن
coverings تامین کردن
ensuring تامین کردن
local security تامین محلی
ensures تامین کردن
ensure تامین کردن
physical security تامین تاسیسات
safety factor عامل تامین
the rule of law تامین قانونی
the rule of law تامین قضایی
safety diagram دیاگرام تامین
procurement تامین اماد
transmission security تامین ارسال
transmission security تامین مخابره
take care of تامین کردن
troop safety تامین عده ها
supply port درگاه تامین
quia timet حکم تامین
provisioning تامین ذخیره
security تامین مصونیت
preservation of evidence تامین دلیل
safety stakes دستکهای تامین
guaranteed تامین کردن
collective security تامین اجتماعی
electronic security تامین الکترونیکی
insecurity عدم تامین
factor of safety عامل تامین
social security تامین اجتماعی
supply تامین کردن
signal security تامین مخابراتی
supplying تامین کردن
give security for تامین کردن
financiers تامین اعتبارکننده
fulfill تامین کردن
committment تامین اعتبار
communication security تامین مخابراتی
chemical security تامین شیمیایی
funding تامین وجه
cryptosecurity تامین رمز
buffer zone منطقه تامین
buffer zones منطقه تامین
buffer stock تامین ذخیره
financier تامین اعتبارکننده
supplied تامین کردن
insures تامین کردن
secures درامان تامین
secures تامین کردن
secures تامین شده
insuring تامین کردن
appropriation reimbur sement تامین اعتبار
guarantee تامین کردن
secure تامین شده
area security تامین منطقه
secure درامان تامین
secure تامین کردن
social security organization سازمان تامین اجتماعی
financing تامین هزینه پولی
finance تامین هزینه پولی
pacification تامین ثبات داخلی
security for cost تامین هزینه دادرسی
ups تامین برق بی وقفه
social security act قانون تامین اجتماعی
safety برقرار کردن تامین
social security system نظام تامین اجتماعی
self protection برقراری تامین از خود
security for costs تامین هزینه دعوی
supply company شرکت تامین کننده
social security program برنامه تامین اجتماعی
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
financed تامین هزینه پولی
social security benefits منافع تامین اجتماعی
finances تامین هزینه پولی
communication security برقراری تامین مخابراتی
emanitions security تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
finance company شرکت تامین مالی
guarantee تامین تضمین کردن
area security تامین منطقه عملیات
appropriation reimbur sement تامین سپرده یاوثیقه
secure مطمئن تامین کردن
secure تامین کردن هدف
secures مطمئن تامین کردن
secures تامین کردن هدف
to ensure something تامین کردن [چیزی]
continuing appropriation تامین اعتبار پیوسته
continuing appropriation مداومت تامین اعتبار
deficit financing تامین کسر بودجه
bombline خط تامین پرتاب بمب
elegit حکم تامین مدعی به
elevation of security زیاد کردن تامین
guaranteed تامین تضمین کردن
guarantees تامین تضمین کردن
water supply to navigation تامین اب کانال کشتیرانی
victual خواربار تامین کردن
rear area security تامین منطقه عقب
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
tucker تامین غذا کردن
safety card کارت تامین اتشبار
transmission security تامین ارسال پیام
to feather ones nest تامین اتیه کردن
safety officer افسر تامین یکان
levy a sum on a person's property تامین خواسته کردن
angle of safety زاویه تامین گلوله
make up a deficit تامین کردن کسری
power supply تامین کننده برق
collective security تامین دسته جمعی
garnisher تامین کننده خواسته یامدعابه
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
environmental security تامین محیطی و فیزیکی منطقه
safety card کارت تامین جنگ افزار
force development برنامه تامین یا بسیج یکانها
degree of protection میزان تامین درجه حفافت
replevy بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
report generator برای تامین گزارش کامل
quia timet قرار تامین دستور موقت
uniterruptable power supply سیستم تامین برق بی وقفه
safeguarding قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarding تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarded تامین کردن امن نگهداشتن
safeguard قفل حفافتی یا تامین دار
safeguard تامین کردن امن نگهداشتن
supplying تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
troop program برنامه تامین عدههای نظامی
user supplied تامین شده توسط کاربر
to safeguard [against] تامین کردن [علیه] [در برابر]
cover تامین زیان و خسارات بیمه
coverings تامین زیان و خسارات بیمه
covers تامین زیان و خسارات بیمه
safeguards تامین کردن امن نگهداشتن
safeguards قفل حفافتی یا تامین دار
services 1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
supplied تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supply تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
provides میسر ساختن تامین کردن
provide میسر ساختن تامین کردن
stability operations عملیات تامین ثبات داخلی
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
social security tax مالیات سیستم تامین اجتماعی
protect a bill وجه براتی را تامین کردن
social security contributions پرداختی بابت تامین اجتماعی
supplied تامین چیزی که مورد نیاز است .
supplying تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply تامین چیزی که مورد نیاز است .
pre empt از پیش برای خود تامین کردن
podded دارای زندگی اسوده یا تامین شده
deficit financing تامین مالی از راه کسر بودجه
privacy جداسازی مبادله پیام برای تامین
social security بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
social security wealth ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
microsoft ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
ways and means طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
to be insured under the social security scheme [system] بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
social security payroll tax مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
short covering خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
to be covered by social security بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
America Online بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
to have social security coverage بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com