Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
correlation
ضریب رابطه
Other Matches
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
psychomancy
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
attenuation factor
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
availability factor
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
convergence factor
ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
design stress resultant
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
nexus
رابطه رابطه داخلی
reduction coefficient
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
biquinary notation
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
factor of safety
ضریب تامین ضریب اطمینان
partition coefficient
ضریب توزیع ضریب تقسیم
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
slice
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
ballistic coefficient
ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slices
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
respect
رابطه
bond
رابطه
respects
رابطه
correlation
رابطه
relationship
رابطه
contingence
رابطه
relevance
رابطه
relationships
رابطه
linkage
رابطه
relevancy
رابطه
connection
رابطه
connexions
رابطه
equations
رابطه
equation
رابطه
relation
رابطه
linkages
رابطه
trade off
رابطه جایگزینی
trade-offs
رابطه جایگزینی
liaise
رابطه داشتن
liaised
رابطه داشتن
commutation relation
رابطه جابجایی
liaises
رابطه داشتن
liaising
رابطه داشتن
trade-off
رابطه جایگزینی
arithmetic relation
رابطه حسابی
symbiotic relation
رابطه همزیستی
lesbianism
رابطه جنسی زن با زن
terms of trade
رابطه مبادله
sonship
رابطه فرزندی
relations of production
رابطه تولید
relation learning
رابطه اموزی
transitive
رابطه غیرمستقیم
transitive
رابطه مجازی
preattunement
هم آهنگی
[رابطه ای]
preattunement
هم کوکی
[رابطه ای]
preattunement
وفق
[رابطه ای]
causal relationship
رابطه علی
corresponds
رابطه داشتن
functional relation
رابطه تابعی
mil relation
رابطه میلیمی
mil relation
رابطه میلیم
definitional equation
رابطه تعریفی
de broglie relation
رابطه دوبروی
tie
رابطه برابری
ties
رابطه برابری
relationship
رابطه
[ریاضی]
relation
رابطه نسبت
binary relation
رابطه دوتایی
mil formula
رابطه میلیمی
functional relationship
رابطه تابعی
flow formula
رابطه جریان
cash nexus
رابطه نقدی
causal link
رابطه سببیت
fiduciary relationship
رابطه امانی
incommunicable
بدون رابطه
equivalence relation
رابطه هم ارزی
bode's relation
رابطه بود
interrelation
رابطه متقابل
lead lag relation
رابطه سبقت
linear relationship
رابطه خطی
monotonic relation
رابطه همسو
mutual relationship
رابطه متقابل
negative relation
رابطه منفی
liaison
رابطه نامشروع
liaison
بستگی رابطه
liaisons
رابطه نامشروع
liaisons
بستگی رابطه
interrelationship
رابطه متقابل
interrelationships
رابطه متقابل
correspond
رابطه داشتن
corresponded
رابطه داشتن
privity of contract
رابطه متعاقدین
negative relation
رابطه معکوس
contractual relationship
رابطه قراردادی
positive relation
رابطه مستقیم
positive relation
رابطه مثبت
recurrence relation
[RR]
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
cause and effect relationship
رابطه علت و معلولی
wealth saving relationship
رابطه ثروت و پس انداز
break away
قطع رابطه کردن
to make a connection
رابطه ای برقرار کردن
difference equation
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
input output relation
رابطه ورودی- خروجی
cohabited
رابطه جنسی داشتن
cohabit
رابطه جنسی داشتن
intimacy
رابطه نامشروع جنسی
denouncement
اعلان قطع رابطه
cohering
رابطه خویشی داشتن
coheres
رابطه خویشی داشتن
cohere
رابطه خویشی داشتن
price system
نسبت و رابطه قیمتها با هم
disconnection
قطع نداشتن رابطه
parent child relationship
رابطه پدر و پسر
mass energy relation
رابطه جرم و انرژی
cohabiting
رابطه جنسی داشتن
stress strain relation
رابطه تنش- کرنش
cohered
رابطه خویشی داشتن
absolute address
محل یک شی در رابطه با مبدا
oral intercourse
رابطه جنسی دهانی
This does not apply to . . .
در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
sexual intercourse
رابطه جنسی مجامعت
cohabits
رابطه جنسی داشتن
average marginal relationship
رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
thermoelectric
وابسته به رابطه برق وحرارت
creation of contractual tie
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
causality
رابطه بین علت ومعلول
habits
روش طرز رشد رابطه
habit
روش طرز رشد رابطه
to discontinue relations
[with somone]
رابطه قطع کردن
[با کسی]
mil rule
قانون مربوط به رابطه میلیمی
to correspond with
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
filiation
نسل رابطه پدر و فرزندی
causal nexus
رابطه میان علت و معلول
divisibility relation
رابطه بخش پذیری
[ریاضی]
intercommunication
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
trade off between inflation and
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
neutral technology
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
to be together with somebody
با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
faulty connection
رابطه اشتباه
[الکترونیک مهندسی برق]
to have connections
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
aerodynamic shape
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
subcontrariety
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
to pull strings
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
to make friends
[to make connections]
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
sugar daddies
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddy
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to make
[commit]
a faux pas
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
fornication
رابطه جنسی
[قبل از]
بیرون از ازدواج
[دین]
[حقوق]
hypotaxis
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
compatible
زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
I give the programme zero
[nought]
out of ten for reality.
من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
phenology
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
to pick up somebody
[to find sexual partners]
بلند کردن کسی
[زنی]
[برای رابطه جنسی]
[اصطلاح روزمره]
pareto distribution
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
modules
ضریب
ratios
ضریب
module
ضریب
factors
ضریب
phi coefficient
ضریب فی
modulus
ضریب
ratio
ضریب
factor
ضریب
coefficient
ضریب
coefficients
ضریب
phillips curve
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
isolationism
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
reflectance
ضریب بازتابی
modulus of elasticity
ضریب برجهندگی
modulus of elasticity
ضریب شکل
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی
impact coefficient
ضریب ضربه
imaginary figure
ضریب موهومی
liquidity ratio
ضریب نقدینگی
loss factor
ضریب اتلاف
modulus of shear
ضریب برش
modulus of rupture
ضریب گسیختگی
modulus of rigidity
ضریب صلابت
modulus of rigidity
ضریب صلبیت
gravimetric factor
ضریب وزنی
internal transmittance
ضریب انتقال
real module
ضریب حقیقی
hydraulic conductivity
ضریب ابگذری
image attenuation coefficient
ضریب میرایی
image propagation factor
ضریب انتقال
modulus of stiffness
ضریب سفتی
impact factor
ضریب ضربه
impact factor
ضریب تشدید
magnification ratio
ضریب تقویت
luminous efficiency
ضریب روشنایی
luminosity factor
ضریب درخشندگی
load factor
ضریب بارگیری
load factor
ضریب نیرو
load factor
ضریب بار
interefernce factor
ضریب پارازیت
kill factor
ضریب تلفات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com