Dictiornary-Farsi | ضمانت تعویض برد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
board exchange warranty	ضمانت تعویض برد


Other Matches

post knotting	پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
pecuniary liability	ضمانت ضمانت جبران خسارت
litter relay point	نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
guaranty	ضمانت
guarantee	ضمانت
gurantee	ضمانت
bail	ضمانت
mainprise	ضمانت
warrants	ضمانت
warranting	ضمانت
guarantees	ضمانت
guaranteed	ضمانت
warranties	ضمانت
warrant	ضمانت
sponsorship	ضمانت
bond	ضمانت
warranty	ضمانت
pledge [archaic] [guaranty]	ضمانت
guaranty	ضمانت
guarantee	ضمانت
warranted	ضمانت
suretyship	ضمانت
warranty	ضمانت
sponsored by	به ضمانت
sponsion	ضمانت
bail bond	ضمانت نامه
bailable	قابل ضمانت
express warranty	ضمانت صریح
contract guarantee	ضمانت قرارداد
bondholder	ضمانت دار
bank bond	ضمانت بانکی
bank guarantee	ضمانت بانکی
sponsor	ضمانت کردن
vouch	ضمانت کردن
insure	ضمانت کردن
bilable	ضمانت بردار
warranty	ضمانت نامه
sponsors	ضمانت کردن
sanction	ضمانت اجرا
sanctioned	ضمانت اجرا
assurances	ضمانت وثیقه
assurance	ضمانت وثیقه
sanctioning	ضمانت اجرا
sanctions	ضمانت اجرا
sponsoring	ضمانت کردن
pledging	وثیقه ضمانت
pledged	وثیقه ضمانت
pledge	وثیقه ضمانت
bonded	ضمانت شده
bond	پیوستگی ضمانت
guarantors	ضمانت کننده
guarantor	ضمانت کننده
warranties	ضمانت نامه
answered	ضمانت کردن
guaranty	ضمانت نامه
irrepleviable	ضمانت برندار
irreplevisable	ضمانت برندار
joint and several guarantee	ضمانت تضامنی
letter of indemnity	ضمانت نامه
limplied warranty	ضمانت ضمنی
vouch for	ضمانت کردن
pecuniary liability	ضمانت پولی
suretyship	عقد ضمانت
upon bail	بقیه ضمانت
answers	ضمانت کردن
answering	ضمانت کردن
pledges	وثیقه ضمانت
guaranteed	ضمانت کردن
fiduciary bond	ضمانت شرافتی
guarantees	ضمانت کردن
guarantee period	دوره ضمانت
guarantee	ضمانت کردن
answer	ضمانت کردن
responsibilities	ضمانت جوابگویی
responsibility	ضمانت جوابگویی
warrants	ضمانت کردن مجوز
guarantees	شخص ضمانت شده
stand surety for a person	ضمانت کسی را کردن
sanctioning	ضمانت اجرایی قانون
bank guarantee	ضمانت نامه بانکی
warranted	ضمانت کردن مجوز
the watch is warranted	ضمانت شده است
warrant	ضمانت کردن مجوز
to bail out	با ضمانت از زندان دراوردن
to go bail for any one	ضمانت کسی راکردن
warranting	ضمانت کردن مجوز
warrent	ضمانت یاتعهد کردن
sanction	ضمانت اجرایی قانون
to stand surety for any one	ضمانت کسیرا کردن
sanctions	ضمانت اجرایی قانون
joint bond	تعهد یا ضمانت مشترک
i guarantee his appearance	من ضمانت می کنم که حاضرشود
bail	تضمین ضمانت کردن
it is not protected by sanctions	ضمانت اجرایی ندارد
act as surety	کفالت یا ضمانت کردن
able to justify bail	قادر به تقبل ضمانت
bailment	رهایی به قید ضمانت
sanctioned	ضمانت اجرایی قانون
guarantee	شخص ضمانت شده
guaranteed	شخص ضمانت شده
to vouch for any one's honesty	ضمانت درستی کسی را کردن
average bond	ضمانت نامه جبران خسارت
bid bond	ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
guaranty	تضمین ضمانت یا تعهد کردن
open credit	اعتبار بدون ضمانت نامه
good performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
tender bonds	ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
sanctions	مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctions	ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioned	ضمانت اجرایی معین کردن
sanction	ضمانت اجرایی معین کردن
guarantee a contract	اجرای قراردادی را ضمانت کردن
sanctioned	مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning	ضمانت اجرایی معین کردن
performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
pledgeor	دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
pledgor	دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
repayment guarantee	ضمانت استرداد پیش پرداخت
sanctioning	مجوز جریمه ضمانت اجرا
tender guarantee	ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
sanction	مجوز جریمه ضمانت اجرا
waged	ضمانت حسن انجام کار
guarantees	ضمانت نامه تضمین کردن
wages	ضمانت حسن انجام کار
guaranteed	ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee	ضمانت نامه تضمین کردن
waging	ضمانت حسن انجام کار
wage	ضمانت حسن انجام کار
replaced	تعویض
substitution	تعویض
shift	تعویض
resignation	تعویض
quid pro quos	تعویض
interchange	تعویض
interchanged	تعویض
shifted	تعویض
swapping	تعویض
rotation	تعویض
replacement	تعویض
shifts	تعویض
replacements	تعویض
interchanging	تعویض
line feed	تعویض خط
interchanges	تعویض
quid pro quo	تعویض
resignations	تعویض
switch	تعویض جا
refilled	تعویض
switches	تعویض جا
refill	تعویض
switches	تعویض
switch	تعویض
switched	تعویض جا
switched	تعویض
switchover	تعویض
substituent	تعویض
replacing	تعویض
stage set	تعویض سن
refills	تعویض
refilling	تعویض
replace	تعویض
replaces	تعویض
vouch	ضمانت کردن مسئول واقع شدن
shifts	نوبت تعویض
change	تعویض مبادله
shifted	تعویض کردن
shifts	تعویض کردن
changed	تعویض مبادله
commutating switch	کلید تعویض
direct exchange	تعویض باداغی
exchange point	نقطه تعویض
changer	تعویض کننده
frequency changing	تعویض فرکانس
change court	تعویض زمین
changes	تعویض مبادله
fungibility	قابلیت تعویض
fungible	قابل تعویض
shifted	نوبت تعویض
illumination change	تعویض روشنایی
interchange circuit	مدار تعویض
relief in place	تعویض در محل
replaceable	قابل تعویض
substitutable	قابل تعویض
replacement cost	هزینه تعویض
replacer	تعویض کننده
shifter	تعویض کننده
request substitution	تقاضای تعویض
restaging	تعویض محل
substitutionary	تعویض جانشینی
turn over	برگردان تعویض
symmetrical exchange	تعویض قرینه
refillable	قابل تعویض
pole changing	تعویض قطب
changing	تعویض مبادله
interchangeability	قابلیت تعویض
shift	تعویض کردن
shift	نوبت تعویض
lead through	تعویض سرپرست
interchangeable	قابل تعویض
line feed	تعویض سطر