English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
releasing factors عاملهای راه انداز
Other Matches
group factors عاملهای گروهی
strength under tangential loading مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
average propensity to save میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
saving institutions موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
com file در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
deposit پس انداز
ex post saving پس انداز
deposits پس انداز
forehanded پس انداز کن
saver پس انداز کن
savings پس انداز
ex ante saving پس انداز
saving پس انداز
thrift پس انداز
aggregate saving پس انداز کل
irrigator اب انداز
intrigant پشت هم انداز
fire teazer اتش انداز
firer سوخت انداز
feller درخت انداز
missile man موشک انداز
line starter راه انداز خط
initiator terminator راه انداز
fire teazer سوخت انداز
fluter چین انداز
jaculator نیزه انداز
foot cloth پای انداز
jack ketch طناب انداز
footcloth پای انداز
grenadier نارنجک انداز
intriguer پشت هم انداز
intriguant پشت هم انداز
howitzer خمپاره انداز
hand rail دست انداز
scenery چشم انداز
ejector بیرون انداز
bank of deposit صندوق پس انداز
lay by پس انداز کردن
bank of deposit بانک پس انداز
ballista سنگ انداز
actual saving پس انداز واقعی
abortifacient بچه انداز
parapets دست انداز
parapet دست انداز
divisive تفرقه انداز
outlook چشم انداز
lay-bys پس انداز کردن
scenes چشم انداز
bumpiness دست انداز
ecbolic جنین انداز
dissaving پس انداز منفی
discobolus دایره انداز
trafficker پشت هم انداز
crapshooter طاس انداز
forced saving پس انداز اجباری
traffickers پشت هم انداز
compulsory saving پس انداز اجباری
scene چشم انداز
cannoneer توپ انداز
buttonhook دکمه انداز
lay-by پس انداز کردن
missile launcher موشک انداز
rough <adj.> پر دست انداز
bumpy <adj.> پر دست انداز
save money پس انداز کردن
salt away <idiom> پس انداز کردن
mouth-watering دهان آب انداز
unsaved پس انداز نشده
torpedo tube اژدر انداز
to lay up پس انداز کردن
to lay aside پس انداز کردن
thrift institutions موسسات پس انداز
road hole دست انداز
view چشم انداز
trustee savings bank صندوق پس انداز
penny bank صندوق پس انداز
provident bank صندوق پس انداز
savings bank صندوق پس انداز
theory of saving نظریه پس انداز
the t. صاعقه انداز
stoker سوخت انداز
rate of saving نرخ پس انداز
propensity to save گرایش به پس انداز
procrastinator تعویق انداز
private saving پس انداز خصوصی
postponer تاخیر انداز
personal saving پس انداز شخصی
permanent saving پس انداز دائمی
paysage چشم انداز
paradox of thrift تناقض پس انداز
net saving پس انداز خالص
negative saving پس انداز منفی
national saving پس انداز ملی
mobilization of savings تجهیز پس انداز
saving rate نرخ پس انداز
releaser راه انداز
retardant عقب انداز
springer کمند انداز
splitter نفاق انداز
spearman نیزه انداز
savings bank صندوق پس انداز
savings account حساب پس انداز
saving ratio نسبت پس انداز
saving motive انگیزه پس انداز
saving function تابع پس انداز
saving equation معادله پس انداز
saving bank بانک پس انداز
saving account حساب پس انداز
reverberative طنین انداز
mobilization of savings بسیج پس انداز
overlooking چشم انداز
overlooked چشم انداز
overlook چشم انداز
landscaping چشم انداز
shovels خاک انداز
shovelling خاک انداز
prospected چشم انداز
overlooks چشم انداز
trapper تله انداز
saves پس انداز کردن
prospect چشم انداز
bumpy پر از دست انداز
bumpiest پر از دست انداز
bumpier پر از دست انداز
starters راه انداز
starter راه انداز
trappers تله انداز
landscapes چشم انداز
dustpan خاک انداز
bump دست انداز
pothole دست انداز
clearing banks بانک پس انداز
potholes دست انداز
clearing bank بانک پس انداز
napkin پیش انداز
deposit accounts حساب پس انداز
deposit account حساب پس انداز
landscape چشم انداز
landscaped چشم انداز
prospecting چشم انداز
shovelled خاک انداز
prospects چشم انداز
shoveling خاک انداز
shoveled خاک انداز
shovel خاک انداز
dustpans خاک انداز
napkins پیش انداز
catapulted سنگ انداز
puddle دست انداز
catapults سنگ انداز
catapulting سنگ انداز
catapult سنگ انداز
firemen سوخت انداز
hookers قلاب انداز
scoop خاک انداز
hooker قلاب انداز
fireman سوخت انداز
lookouts چشم انداز
puddles دست انداز
ringer طنین انداز
thundering صاعقه انداز
drivers راه انداز
driver راه انداز
mortars خمپاره انداز
mortar خمپاره انداز
panorama چشم انداز
sonorous طنین انداز
bombers بمب انداز
panoramas چشم انداز
bomber بمب انداز
ringers طنین انداز
lookout چشم انداز
saved پس انداز کردن
bowler توپ انداز
bowlers توپ انداز
perspectives چشم انداز
rocket launchers موشک انداز
rocket launcher موشک انداز
scope چشم انداز
scooped خاک انداز
perspective چشم انداز
scooping خاک انداز
scoops خاک انداز
save پس انداز کردن
soldier's deposits حسابهای پس انداز سربازان
party parpet دست انداز مشترک
potholes گودی یا دست انداز
bump دست انداز جاده
net business saving پس انداز خالص شرکتها
resonantly بطور طنین انداز
sock away پول پس انداز کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com