Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
structure factor
عامل ساختار
Other Matches
hierarchy
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
cyanogen agent
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
blood agent
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggyback
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
EXE file
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
structures
ساختار
structure
ساختار
structuring
ساختار
architecture
ساختار
molecular structure
ساختار مولکولی
loop structure
ساختار حلقهای
list structure
ساختار لیست
linear structure
ساختار خطی
structure
ساختار ساخت
nested structure
ساختار لانهای
electronic structure
ساختار الکترونی
nuclear structure
ساختار هستهای
shell structure
ساختار لایهای
economic structure
ساختار اقتصادی
diamond structure
ساختار الماس
factor structure
ساختار عاملی
selection structure
ساختار گزینشی
network stracture
ساختار شبکه
network structure
ساختار شبکهای
sequence structure
ساختار ترتیبی
lewis structure
ساختار لوویس
kekule structure
ساختار ککوله
inverted structure
ساختار معکوس
relational structure
ساختار رابطهای
grain structure
ساختار بلوری
fine structure
ساختار فریف
pyramidal structure
ساختار هرمی
ring structure
ساختار حلقهای
file structure
ساختار فایل
helical structure
ساختار مارپیچی
structuring
ساختار ساخت
ingots structure
ساختار شمش
institutional structure
ساختار نهادی
internal structure
ساختار داخلی
structures
ساختار ساخت
band structure
ساختار نواری
tree structure
ساختار درخت
close packed structure
ساختار تنگچین
data structure
ساختار داده ها
superstructures
ساختار بالا
fabric
ساختار ساختمان
structure
[first order]
ساختار
[ریاضی]
crystalline structure
ساختار بلوری
control structure
ساختار کنترلی
crystal structure
ساختار بلور
superstructure
ساختار بالا
crane construction
ساختار جرثقیل
cellular structure
ساختار شبکهای
block structure
ساختار بلوکی
age structure
ساختار سنی
decision structure
ساختار تصمیم
atomic structure
ساختار اتمی
structure chart
نمودار ساختار
hyperfine structure
ساختار فوق فریف
infrastructure
ساختار یا سرویس ابتدایی
algebraic structure
ساختار جبری
[ریاضی]
branch control structure
ساختار کنترل انشعاب
graphic data structure
ساختار داده گرافیکی
contiguous data structure
ساختار دادههای همجوار
hydrogen depleted structure
ساختار هیدروژن زدوده
hierachical structure
ساختار سلسله مراتبی
loop control structure
ساختار کنترل حلقه
centralized network configuration
ساختار شبکهای متمرکز
structuring
پی ریزی کردن ساختار
work breakdown structure
ساختار تفکیک کار
structure
پی ریزی کردن ساختار
database structure
ساختار پایگاه داده ها
secondary structure of portein
ساختار دوم پروتئین
tertiary structure of protein
ساختار سوم پروتئین
structured design
طراحی ساختار یافته
sequence control structure
ساختار کنترل ترتیبی
sequential data structure
ساختار ترتیبی داده
straight chain structure
ساختار راست زنجیر
valence bond structure
ساختار پیوند والانسی
structuralist
وابسته به ساختار گرایی
structures
پی ریزی کردن ساختار
structuralists
وابسته به ساختار گرایی
cubic closed packed structure
ساختار مکعبی تنگچین
definitions
شرح ساختار در برنامه یا سیستم
nodes
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
node
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
pawn structure
ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
definition
شرح ساختار در برنامه یا سیستم
leaf
گره آخر در ساختار درختی
implications
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
wurtzite
ساختار شش گوشهای روی سولفید
branched chain structure
ساختار زنجیری شاخه دار
inclusion
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
hierarchies
ساختار دادهای سلسله مراتبی
implication
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
hierarchy
ساختار دادهای سلسله مراتبی
external
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
externals
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
skeletal code
برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
forests
تعداد درختهای ساختار داده متصل
broch
[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
forest
تعداد درختهای ساختار داده متصل
reconfiguration
تغییر دادن ساختار داده در سیستم
h.f.s
structure hyperfine ساختار فوق فریف
hexonal zinc sulfide structure
ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
framework
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
DNA double helix
[یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
schemata
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
queueing
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queues
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queue
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
backsteingotit
[آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
logic
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
High Victorian
[سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
queued
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
frameworks
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
schema
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
abutment
[ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.]
[معماری]
bandolite
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
scripts
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
variables
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
hierarchical communications system
پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
variable
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
one address computer
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
plex structure
ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
randomly
سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
random
سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
array
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
arrays
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
physical
سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
chimney-cricket
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
local
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
sparse array
ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
flow diagram
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
cartesian structure
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
locals
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
structure
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
rung
[تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
flowchart
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
structuring
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structures
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
local
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
dynamically
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
globally
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
global
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
dynamic
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
root
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
locals
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
roots
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
if/then/else
یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
CD
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
heterosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
columnar and trabeated
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
freeing
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
electrographic architecture
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
gallium arsenide
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
freed
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
frees
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
kinematics
فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
flowchart
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flow diagram
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
elements
عامل
attorneys
عامل
action
عامل
attorney
عامل
doer
عامل
doers
عامل
element
عامل
procurator
عامل
procurators
عامل
actions
عامل
propellants
عامل
agents
عامل
v factor
عامل وی
coagent
هم عامل
principal
عامل
principals
عامل
propellant
عامل
parameter
عامل
parameters
عامل
agent
عامل
operator
عامل
operators
عامل
factor
عامل
devices
عامل
factors
عامل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com