English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (9 milliseconds)
English Persian
officer عضو هیات رئیسه
officers عضو هیات رئیسه
Search result with all words
sovereign هیات رئیسه
sovereigns هیات رئیسه
executive commission هیات رئیسه
executive committee هیات رئیسه
managing committee هیات رئیسه
election of the committee انتخابات هیات رئیسه
Other Matches
mission هیات اعزامی هیات تبلیغی
missions هیات اعزامی هیات تبلیغی
summings up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
chairwoman رئیسه
administratrix رئیسه
lady principal رئیسه
chairwomen رئیسه
headmistress رئیسه
presidentess رئیسه
manageresses رئیسه
manageress رئیسه
headmistresses رئیسه
lady رئیسه خانه
ladies رئیسه خانه
matriarchs رئیسه خانواده
matriarch رئیسه خانواده
executive هیئت رئیسه
executives هیئت رئیسه
directorates هیئت رئیسه
prioress رئیسه صومعه
directorate هیئت رئیسه
postmistresses رئیسه پست خانه
postmistress رئیسه پست خانه
military body هیئت رئیسه نظامی
matronize مانند رئیسه رفتار کردن
abbess رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
abbesses رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
presidium هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
party هیات
councils هیات
missions هیات
board هیات
council هیات
bodies هیات
body هیات
boarded هیات
corps هیات
mission هیات
juries هیات داوران
jury هیات داوران
arbitral tribunal هیات تحکیم
diplomatic corps هیات سیاسی
diplomatic corps هیات دیپلماتیک
jury هیات منصفه
board of conciliation هیات مصالحه
council of ministers هیات وزرا
executive commission هیات مجریه
fact finding body هیات تحقیق
legislative assembly هیات مقننه
managing commission هیات مدیره
managing committee هیات مدیره
selection board هیات گزینش
the ministry هیات وزیران
council of ministers هیات وزیران
consular corps هیات کنسولی
board of directors هیات مدیره
board of directors هیات نظار
board of trustee هیات امناء
board of trutees هیات امنا
cabint هیات وزرا
executive committee هیات اجرایی
juries هیات منصفه
delegation هیات نمایندگان
governing bodies هیات حاکمه
cabinet هیات دولت
legislature هیات مقننه
governing body هیات حاکمه
directorates هیات مدیره
directorate هیات مدیره
cabinets هیات دولت
legislatures هیات مقننه
deputation هیات نمایندگان
delegations هیات نمایندگان
deputations هیات نمایندگان
awarded حکم هیات داوری
juror عضو هیات منصفه
chairman رئیس هیات مدیره
chairmen رئیس هیات مدیره
law of pragnanz قانون هیات گرایی
award حکم هیات داوری
member of the jury عضو هیات منصفه
forewoman سخنگوی هیات منصفه
jury man عضو هیات منصفه
head of the mission رئیس هیات اعزامی
diplomatic body هیات نمایندگان سیاسی
chairman of the board of directors رئیس هیات مدیره
cabinet council جلسه هیات وزیران
benches هیات قضات محکمه
diplomatic corps هیات نمایندگان سیاسی
diplomatic bady هیات سیاسی نمایندگان
jurors عضو هیات منصفه
foreman سخنگوی هیات منصفه
constituency هیات موکلان یک حوزه
constituencies هیات موکلان یک حوزه
foremen سخنگوی هیات منصفه
verdict تصمیم هیات منصفه
verdict رای هیات منصفه
verdicts تصمیم هیات منصفه
verdicts رای هیات منصفه
awarding حکم هیات داوری
Privy Council هیات مشاورین سلطنتی
awards حکم هیات داوری
grand juries هیات منصفه عالی
bench هیات قضات محکمه
grand jury هیات منصفه عالی
boardrooms اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardroom اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
delegation اعزام نماینده هیات نمایندگی
selections دسته یا هیات انتخاب شده
bar council هیات مدیره کانون وکلا
delegations اعزام نماینده هیات نمایندگی
selection دسته یا هیات انتخاب شده
challenging a juror جرح عضو هیات منصفه
return گزارش نهایی هیات تحقیق
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
legislator شارع عضو هیات مقننه
legislators شارع عضو هیات مقننه
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
striking a jury تعیین هیات منصفه با روش حذفی
oligrachy هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
struck هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
principal challenger رد عضو هیات منصفه با دلیل قابل قبول
perverse verdict رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
panels صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
inquisitions نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisition نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
summary conviction حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator. هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
indicting متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
open verdict رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
indict متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
rider ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
riders ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
venire facias tot matrons دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
peremptory challenge رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
summing up evidence نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
discharges مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
special verdict رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
challenge مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
gestalt psychology روانشناسی گشتالت روانشناسی هیات نگر
misdirection در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
arrest of judgment سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
planning comission هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com