Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
Other Matches
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
punctuates
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated
نشان گذاری کردن نقطه دار
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
puncuation
نقطه گذاری
punctuation
نقطه گذاری
pointing
نقطه گذاری
punctuating
نقطه گذاری کردن
punctuation symbol
نماد نقطه گذاری
punctuated
نقطه گذاری کردن
punctuate
نقطه گذاری کردن
point
نقطه گذاری کردن
punctuates
نقطه گذاری کردن
punctuative
وابسته به نقطه گذاری
point
نقطه گذاری کردن ممیز
dotting
نقطه گذاری
[نقشه فرش]
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
impressions
نشان گذاری
idegraphy
نشان گذاری
notations
نشان گذاری
mark sensing
نشان گذاری
impression
نشان گذاری
notation
نشان گذاری
binary notation
نشان گذاری دودوئی
positional notation
نشان گذاری مکانی
positional notation
نشان گذاری مرتبهای
iinfix notation
نشان گذاری میانوندی
binary notation
نشان گذاری دودویی
polish notation
نشان گذاری لهستانی
scientific notation
نشان گذاری علمی
excess n notation
نشان گذاری با افزونی n
postfix notation
نشان گذاری پسوندی
decimal notation
نشان گذاری دهدهی
radix notation
نشان گذاری مبنایی
infix notation
نشان گذاری میانوندی
prefix notation
نشان گذاری پیشوندی
punctuation
نشان گذاری تاکید
floating point notation
نشان گذاری با ممیز شناور
fixed point notation
نشان گذاری با ممیز ثابت
rubrication
نشان گذاری برنگ قرمز
phraseography
نشان گذاری بجای عبارت
octal notation
نشان گذاری هشت هشتی
reverse polish notation
نشان گذاری لهستانی معکوس
mixed radix notation
نشان گذاری امیخته مبنا
milestones
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestone
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
marking ink
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
absolute address
مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
pictograph
نشان یا علائم تصویری
emblazonment
تزئین با نشان و علائم
indention
تو گذاری
lineation
خط گذاری
coding
کد گذاری
indenting
دندانه گذاری
sedimentation
رسوب گذاری
sequencing
ترتیب گذاری
dimensioning
اندازه گذاری
disposure
درمعرض گذاری
signallzation
علامت گذاری
collocation
باهم گذاری
indent
دندانه گذاری
cupellation
قال گذاری
dateline
تاریخ گذاری
grading
نمره گذاری
pagination
صفحه گذاری
scoring
نمره گذاری
tubing
لوله گذاری
sedimentation
لایه گذاری
demomination
نام گذاری
synthesized
هم گذاری کردن
synthesizes
هم گذاری کردن
insertion
جوف گذاری
synthesizing
هم گذاری کردن
financing
سرمایه گذاری
finances
سرمایه گذاری
financed
سرمایه گذاری
enterprises
سرمایه گذاری
synthesize
هم گذاری کردن
enterprise
سرمایه گذاری
frustrations
عقیم گذاری
scale factor
مقیاس گذاری
undervaluation
کم ارزش گذاری
synthesised
هم گذاری کردن
frustration
عقیم گذاری
synthesises
هم گذاری کردن
synthesising
هم گذاری کردن
finance
سرمایه گذاری
indents
دندانه گذاری
costing
قیمت گذاری
sanding
ماسه گذاری
ovulation
تخمک گذاری
scaling
مقیاس گذاری
policy making
سیاست گذاری
costing
هزینه گذاری
investments
سرمایه گذاری
structuralization
بنیان گذاری
prefixion
پیش گذاری
prefixion
جلو گذاری
synthesis
هم گذاری اختلاط
syntheses
هم گذاری اختلاط
preterition
فرو گذاری
nominations
نام گذاری
nomination
نام گذاری
prochronism
جلوترتاریخ گذاری
codes and codification
علامت گذاری
prefixture
پیش گذاری
casings
لوله گذاری
masking
نقاب گذاری
prefixture
سرواژه گذاری
pricing
قیمت گذاری
policy-making
سیاست گذاری
coronations
تاج گذاری
coronation
تاج گذاری
legislation
قانون گذاری
insulation
عایق گذاری
prefixion
سرواژه گذاری
prefixture
جلو گذاری
casing
لوله گذاری
ingravescence
رو بشدت گذاری
numbering
شماره گذاری
mining
مین گذاری
minelaying
مین گذاری
marks
علامت گذاری
encoding
رمز گذاری
loading
بار گذاری
nomography
فن قانون گذاری
nomographer
قانون گذاری
weft insertion
پود گذاری
nomenclauture
نام گذاری
loads
فشنگ گذاری
load
فشنگ گذاری
headings
عنوان گذاری
heading
عنوان گذاری
interposition
پا میان گذاری
inunction
مرهم گذاری
markings
علامت گذاری
marking
علامت گذاری
lable
جهت گذاری
indexing
شاخص گذاری
lodgment
ودیعه گذاری
lodgement
ودیعه گذاری
lettering
حروف گذاری
spacing
فاصله گذاری
limit of load
حد بار گذاری
devising
ارث گذاری
devises
ارث گذاری
denomination
نام گذاری
denominations
نام گذاری
aggradation
ابرفت گذاری
settings
کار گذاری
setting
کار گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com