Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
special character
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
Other Matches
favourite or vor
ویژه مخصوص
special operations
عملیات مخصوص یا ویژه
special ammunition
مهمات مخصوص یا ویژه
characteristic
آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically
آنچه مخصوص یا ویژه است
marque
علامت مخصوص
red carpet
علامت پذیرایی مخصوص
state flower
گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
ideograph
امضاء یا علامت مخصوص شخص
hunting horn
بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
gap marker
علامت مخصوص نشاندادن رخنه در میدان مین
tailor's chalk
گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
idiosyncrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
mark
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
marks
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
characteristic
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
yoicks
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
special forces
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
symbol
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
illigal character
کاراکتر غیرقانونی
enquiry character
کاراکتر پرس و جو
numeric character
کاراکتر عددی
esc
کاراکتر گریز
global character
کاراکتر سراسری
blank character
کاراکتر تهی
escape character
کاراکتر گریز
character
دخشه کاراکتر
magnetic character
کاراکتر مغناطیسی
null character
کاراکتر تهی
control character
کاراکتر کنترلی
check character
کاراکتر مقابلهای
character recognition
تشخیص کاراکتر
character per second
کاراکتر درثانیه
character per inch
کاراکتر دراینچ
character generator
مولد کاراکتر
crc character
کاراکتر CRC
character code
رمز کاراکتر
characters
دخشه کاراکتر
metacharacter
فوق کاراکتر
optical character
کاراکتر نوری
sync
کاراکتر همگام
sync character
کاراکتر همگام
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
cps
Second Per Characters کاراکتر بر ثانیه
blank character
کاراکتر جای خالی
ocr
شناخت کاراکتر نوری
communication control character
کاراکتر کنترل ارتباطی
aknowledge character
کاراکتر مورد قبول
character based program
برنامه مبتنی بر کاراکتر
print control character
کاراکتر کنترل چاپ
negative acknowledge character
کاراکتر تصدیق منفی
illigal character
کاراکتر غیر مجاز
nongraphic character
کاراکتر غیر گرافیکی
figure shift
کلید یا کد مبدل کاراکتر
lsc
کاراکتر با کمترین ارزش
dot matrix character
کاراکتر ماتریس نقطهای
form feed character
کاراکتر تغذیه فرم
caracter addressable
کاراکتر نشانی پذیر
error control character
کاراکتر کنترل خطا
praetorial
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
symbol
علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
enq
character ENQuiry کاراکتر پرس و جو
accuracy control character
دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
variable length character encoding
رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
fully formed character
کاراکتر تمام شکل یافته
ampersand
کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
type bar
تمام کاراکترها در یک مجموعه کاراکتر معین
ack
Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
micr
بازشناسی کاراکتر با جوهرمغناطیسی Recognition InkCharacter agnetic
pad character
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
elite type
یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
blanking
نشان ندادن یک کاراکتر یا ترک یک فضا در صفحه نمایش
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
typematic
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
code level
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
optical character recognition
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
wands
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wand
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
framing error
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
backslash
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
prompt
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompted
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
asynchronous transmission
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
typeover
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
specialist
ویژه گر
expert
ویژه گر
extra special
ویژه
specifics
ویژه
special character
ویژه
peculiar
ویژه
particular
ویژه
specific
ویژه
specialists
ویژه گر
experts
ویژه گر
privilege
حق ویژه
nett
ویژه
adhoc
ویژه
prerogative
حق ویژه
nets
ویژه
express
ویژه
expressed
ویژه
expresses
ویژه
prerogatives
حق ویژه
expressing
ویژه
special
ویژه
net
ویژه
particulars
ویژه
priviege
حق ویژه
paticular
ویژه
specially
ویژه
specific humidity
نم ویژه
idiocrasy
ویژه
extra
<adj.>
ویژه
special
<adj.>
ویژه
specific weight
سنگینی ویژه
specific heat
دمای ویژه
specific volume
حجم ویژه
stalling
لژ جایگاه ویژه
specific resistance
مقاومت ویژه
stall
لژ جایگاه ویژه
specific viscosity
گرانروی ویژه
specialization
ویژه کاری
specific rotation
چرخش ویژه
specific humidity
رطوبت ویژه
specific lattice
شبکه ویژه
specialization
ویژه گری
lineament
نشان ویژه
juveniles
ویژه نو جوانان
specific cost
هزینه ویژه
nutritionists
ویژه گر تغذیه
nutritionist
ویژه گر تغذیه
speciality
ویژه گری
specific donor
دهنده ویژه
specialities
ویژه گری
specific drawdown
افت ویژه
prerogatives
دارای حق ویژه
prerogatives
حق یا امتیاز ویژه
specific heat
گرمای ویژه
prerogative
دارای حق ویژه
prerogative
حق یا امتیاز ویژه
lineaments
نشان ویژه
version
شرح ویژه
specific weight
وزن ویژه
characteristic
نشان ویژه
specialty
ویژه گری
specialists
ویژه کار
specialist
ویژه کار
monographs
ویژه نگاشت
monograph
ویژه نگاشت
garb
پوشاک ویژه
dead weights
ویژه وزن
dead weight
ویژه وزن
experts
ویژه کار
expert
ویژه کار
physiologists
ویژه گر فیزیولوژی
characteristically
نشان ویژه
specific yield
ابدهی ویژه
speleologist
ویژه گر غارشناسی
special effects
جلوههای ویژه
juvenile
ویژه نو جوانان
(not one's) cup of tea
<idiom>
علاقه ویژه
specializing
ویژه گری
specializes
ویژه گری
specialize
ویژه گری
specialising
ویژه گری
specialises
ویژه گری
lingoes
زبان ویژه
lingo
زبان ویژه
extraordinary meeting
نشست ویژه
special session
نشست ویژه
physiologist
ویژه گر فیزیولوژی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com