English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
stability operations عملیات تامین ثبات داخلی
Other Matches
pacification تامین ثبات داخلی
internal security تامین داخلی
stability ثبات داخلی
stability امنیت داخلی ثبات سیاسی
area security تامین منطقه عملیات
internal security امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
temporary storage ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
register مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
registers مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
registering مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
national infrastructure سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
accumulator مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CPU که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
accumulator register مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
register ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registers ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
fail-safe ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
sentinel 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
generals ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
gpr ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
garnishee کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
paired registers دو ثبات پایه با اندازه کلمه که با هم به عنوان یک ثبات با طول زیاد به کار می روند.
remands اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remanded اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand اخذ تامین مجدد تشدید تامین
arithmetic register ثبات حسابی ثبات محاسباتی
incretion ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
air stability وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
internal structure ساختمان داخلی سازه داخلی
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
squawk مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks مخابره داخلی ارتباط داخلی
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
securement تامین
safety limit حد تامین
covers تامین
safety تامین
cover تامین
coverings تامین
water supplies تامین اب
water supply تامین اب
hedging تامین
securing تامین
security تامین
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
metastable کم ثبات
wonky بی ثبات
bookkeeper ثبات
rtegistrar ثبات
persistency ثبات
changeful بی ثبات
p register ثبات P
changelessness ثبات
mutable بی ثبات
moonish بی ثبات
stabilization ثبات
register ثبات
grit ثبات
registering ثبات
gritted ثبات
registers ثبات
gritting ثبات
inconstant بی ثبات
lastingness ثبات
steadfastness ثبات
permanency ثبات
unstable بی ثبات
instable بی ثبات
recorder ثبات
recorders ثبات
indissolubility ثبات
indelibility ثبات
variable بی ثبات
fixedness ثبات
variables بی ثبات
permanencies ثبات
fixity ثبات
persistence ثبات
document register ثبات
shaky بی ثبات
shakiest بی ثبات
shakier بی ثبات
double minded بی ثبات
feeble minded بی ثبات
feeble-minded بی ثبات
slippery بی ثبات
stability ثبات
equability ثبات
inalterability ثبات
abidance ثبات
staunchly با ثبات
staidness ثبات
stables با ثبات
staunchness ثبات
stable با ثبات
fickle بی ثبات
steadiness ثبات
steadviness ثبات
stableness ثبات
fortitude ثبات
lubricious بی ثبات
constancy ثبات
registrars ثبات
registrar ثبات
shifty بی ثبات
fastnesses ثبات
fastness ثبات
impermanent بی ثبات
social security تامین اجتماعی
ensuring تامین کردن
ensures تامین کردن
local security تامین محلی
ensured تامین کردن
buffer zones منطقه تامین
collective security تامین اجتماعی
ensure تامین کردن
cover تامین کردن
financiers تامین اعتبارکننده
financier تامین اعتبارکننده
quia timet حکم تامین
provisioning تامین ذخیره
buffer zone منطقه تامین
buffer stock تامین ذخیره
fulfill تامین کردن
give security for تامین کردن
preservation of evidence تامین دلیل
supply port درگاه تامین
committment تامین اعتبار
take care of تامین کردن
appropriation reimbur sement تامین اعتبار
physical security تامین تاسیسات
coverings تامین کردن
insures تامین کردن
covers تامین کردن
area security تامین منطقه
troop safety تامین عده ها
insuring تامین کردن
communication security تامین مخابراتی
chemical security تامین شیمیایی
insecurity عدم تامین
guaranteed تامین کردن
guarantee تامین کردن
funding تامین وجه
supplied تامین کردن
the rule of law تامین قضایی
transmission security تامین ارسال
signal security تامین مخابراتی
secures درامان تامین
supplying تامین کردن
secures تامین کردن
secures تامین شده
supply تامین کردن
procurement تامین اماد
security تامین مصونیت
guarantees تامین کردن
secure تامین شده
secure تامین کردن
safety stakes دستکهای تامین
safety factor عامل تامین
electronic security تامین الکترونیکی
factor of safety عامل تامین
cryptosecurity تامین رمز
protection تامین نامه
the rule of law تامین قانونی
safety factor ضریب تامین
secure درامان تامین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com