English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
landless فاقد زمین
landlessness فاقد زمین
Search result with all words
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
Other Matches
unqulified فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
single track فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
frees فاقد
freeing فاقد
freed فاقد
free فاقد
sans فاقد
anurous فاقد دم
ex فاقد
ex- فاقد
bankrupt of فاقد
scentless فاقد بو
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
astomatal فاقد دهان
antipathetic فاقد تمایل
dis qualified فاقد قابلیت
dis qualified فاقد شرایط
impassible فاقد احساس
incoordinate فاقد حس همکاری
unmannered فاقد رفتارشایسته
ad hoc فاقد عمومیت
unobtrusively فاقد جسارت
unobtrusive فاقد جسارت
lacks فاقد بودن
lacked فاقد بودن
lack فاقد بودن
acolous فاقد اعضاء
acholous فاقد صفرا
acholic فاقد صفرا
dishonest فاقد امانت
unmennerly فاقد رفتارشایسته
inexpert فاقد خبرگی
ametabolic فاقد دگردیسی
ametabolous فاقد دگردیسی
unmeet فاقد صلاحیت
abulic فاقد اراده
incompetent فاقد صلاحیت
inertialess فاقد اینرسی
homely فاقد جمال
undocumented فاقد ویزا
shorthanded فاقد کارگرکافی
inertialess فاقد لختی
stolidly فاقد احساس
exhaust bin level فاقد موجودی
toom فاقد لاغر
visionless فاقد دید
without انطرف فاقد
stolid فاقد احساس
without engagement فاقد تعهد
paratactic فاقد روابط
indiscreet فاقد حس تشخیص
burdened فاقد حق تقدم
impersonal فاقد شخصیت
intestable فاقد صلاحیت
inexpessive فاقد قوه فهماندن
ineligible فاقد شرایط لازم
depersonalize فاقد شخصیت کردن
unfeeling بیحس فاقد احساسات
intestate فاقد وصیت نامه
deafest فاقد قوه شنوایی
moneyless economy اقتصاد فاقد پول
fatherless فاقد مولف معلوم
irretractile فاقد قوه قبض
asexual فاقد خاصیت جنسی
agamous فاقد الت جنسی
irretentive فاقد قوه ضیط
acheiria فاقد قوهء لامسه
denitrify فاقد نیترات کردن
stereotyped فاقد نبوغ وابتکار
unqualified فاقد شرایط لازم
azoic فاقد نشان زندگی
one track فاقد قوه ارتجاعی
deaf فاقد قوه شنوایی
incapacitation فاقد صلاحیت کردن
deafer فاقد قوه شنوایی
unmans فاقد مردانگی کردن
duty free فاقد حقوق گمرکی
untune فاقد هم اهنگی کردن
systemoless فاقد سیستم صحیح
unman فاقد مردانگی کردن
unthinking فاقد قوهی تفکر
unmanning فاقد مردانگی کردن
imperscriptible فاقد اجازه نوشته
shapeless فاقد شکل معین
unnerve فاقد عصب کردن
undocumented فاقد مدارک قانونی
aplacental فاقد جفت جنین
unnerved فاقد عصب کردن
inerrancy فاقد غلط و اشتباه
unnerves فاقد عصب کردن
unnerving فاقد عصب کردن
nonage فاقد اهلیت قانونی
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
cleaned هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
clean هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleans هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
morons فرد فاقد رشد فکری
visionless فاقد حس بینش ومال اندیشی
cleanest هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
indign فاقد شایستگی خشمگین کردن
unaccounted حساب نشده فاقد توضیح
disqualifies فاقد شرایط لازم دانستن
straw boss [سرپرست فاقد اختیارات کافی]
disqualify فاقد شرایط لازم دانستن
inert فاقد نیروی جنبش بیروح
coreless induction furnace کوره القائی فاقد هسته
inartistic فاقد اصول هنری بی هنر
disqualified فاقد شرایط لازم دانستن
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
desex فاقد قوه جنسی کردن
abranchiate فاقد برانشی یادستگاه تنفس
moron فرد فاقد رشد فکری
disqualifying فاقد شرایط لازم دانستن
insolvent فاقد توانایی پرداختن دیون
desexualize فاقد قوه جنسی کردن
non cohesive soil خاکی که فاقد چسبندگی باشد
achordata جانوران فاقد ستون فقرات
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
albinos شخص فاقد مواد رنگ دانه
tone-deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
albino شخص فاقد مواد رنگ دانه
apteral ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
He is only half a man . مردانگی ندارد (فاقد قدرت وشجاعت )
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
tone deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
undemonstrative فاقد ضمیر اشاره غیر مدلل
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
disbud غنچههای درخت را چیدن فاقد غنچه کردن
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
virtual temperature دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
stateless person شخصی که تابعیت کشور راندارد شخص فاقد اوراق تابعیت
monocoque ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
disqualifications عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
inhuman فاقد خوی انسانی غیر انسانی
disqualification عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
contructive larcency مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
wanted فاقد بودن محتاج بودن
want فاقد بودن محتاج بودن
demurs ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demur ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
deoxygenate اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com