English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
inerrancy فاقد غلط و اشتباه
Other Matches
range error اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
single track فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
unqulified فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
glitches یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
bankrupt of فاقد
anurous فاقد دم
ex فاقد
scentless فاقد بو
sans فاقد
ex- فاقد
frees فاقد
freeing فاقد
free فاقد
freed فاقد
datum error اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
paratactic فاقد روابط
landlessness فاقد زمین
burdened فاقد حق تقدم
landless فاقد زمین
abulic فاقد اراده
intestable فاقد صلاحیت
visionless فاقد دید
without انطرف فاقد
lack فاقد بودن
unmennerly فاقد رفتارشایسته
unmeet فاقد صلاحیت
impersonal فاقد شخصیت
without engagement فاقد تعهد
unmannered فاقد رفتارشایسته
toom فاقد لاغر
stolidly فاقد احساس
stolid فاقد احساس
lacks فاقد بودن
lacked فاقد بودن
undocumented فاقد ویزا
acholic فاقد صفرا
acholous فاقد صفرا
homely فاقد جمال
dishonest فاقد امانت
antipathetic فاقد تمایل
inertialess فاقد اینرسی
inertialess فاقد لختی
incoordinate فاقد حس همکاری
inexpert فاقد خبرگی
shorthanded فاقد کارگرکافی
impassible فاقد احساس
exhaust bin level فاقد موجودی
dis qualified فاقد قابلیت
dis qualified فاقد شرایط
astomatal فاقد دهان
unobtrusive فاقد جسارت
unobtrusively فاقد جسارت
acolous فاقد اعضاء
ametabolous فاقد دگردیسی
ad hoc فاقد عمومیت
indiscreet فاقد حس تشخیص
incompetent فاقد صلاحیت
ametabolic فاقد دگردیسی
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
ineligible فاقد شرایط لازم
unman فاقد مردانگی کردن
unmanning فاقد مردانگی کردن
fatherless فاقد مولف معلوم
unnerves فاقد عصب کردن
shapeless فاقد شکل معین
unnerved فاقد عصب کردن
unnerve فاقد عصب کردن
undocumented فاقد مدارک قانونی
unmans فاقد مردانگی کردن
unthinking فاقد قوهی تفکر
unqualified فاقد شرایط لازم
untune فاقد هم اهنگی کردن
deaf فاقد قوه شنوایی
deafer فاقد قوه شنوایی
irretractile فاقد قوه قبض
irretentive فاقد قوه ضیط
acheiria فاقد قوهء لامسه
unnerving فاقد عصب کردن
inexpessive فاقد قوه فهماندن
azoic فاقد نشان زندگی
unfeeling بیحس فاقد احساسات
incapacitation فاقد صلاحیت کردن
duty free فاقد حقوق گمرکی
denitrify فاقد نیترات کردن
depersonalize فاقد شخصیت کردن
aplacental فاقد جفت جنین
agamous فاقد الت جنسی
intestate فاقد وصیت نامه
moneyless economy اقتصاد فاقد پول
stereotyped فاقد نبوغ وابتکار
deafest فاقد قوه شنوایی
nonage فاقد اهلیت قانونی
one track فاقد قوه ارتجاعی
imperscriptible فاقد اجازه نوشته
asexual فاقد خاصیت جنسی
systemoless فاقد سیستم صحیح
coreless induction furnace کوره القائی فاقد هسته
morons فرد فاقد رشد فکری
moron فرد فاقد رشد فکری
visionless فاقد حس بینش ومال اندیشی
disqualifying فاقد شرایط لازم دانستن
inartistic فاقد اصول هنری بی هنر
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
indign فاقد شایستگی خشمگین کردن
desexualize فاقد قوه جنسی کردن
desex فاقد قوه جنسی کردن
achordata جانوران فاقد ستون فقرات
non cohesive soil خاکی که فاقد چسبندگی باشد
abranchiate فاقد برانشی یادستگاه تنفس
disqualify فاقد شرایط لازم دانستن
disqualifies فاقد شرایط لازم دانستن
clean هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
straw boss [سرپرست فاقد اختیارات کافی]
cleaned هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
unaccounted حساب نشده فاقد توضیح
insolvent فاقد توانایی پرداختن دیون
cleanest هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
inert فاقد نیروی جنبش بیروح
cleans هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
disqualified فاقد شرایط لازم دانستن
tone-deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
apteral ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
He is only half a man . مردانگی ندارد (فاقد قدرت وشجاعت )
undemonstrative فاقد ضمیر اشاره غیر مدلل
tone deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
albinos شخص فاقد مواد رنگ دانه
albino شخص فاقد مواد رنگ دانه
disbud غنچههای درخت را چیدن فاقد غنچه کردن
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
virtual temperature دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
mix up اشتباه
false <adj.> اشتباه
error اشتباه
fumbles اشتباه
jeofail اشتباه
discrepancy اشتباه
to put one in the wrong اشتباه
lap sus اشتباه
goof اشتباه
mix-up اشتباه
mix-ups اشتباه
snafu اشتباه
faulted اشتباه
faults اشتباه
mistakenness اشتباه
wronging اشتباه
fault اشتباه
mistakes اشتباه
mistaking اشتباه
mistake اشتباه
wrong اشتباه
flounders اشتباه
trip اشتباه
tripped اشتباه
trips اشتباه
wrongs اشتباه
incorrectness اشتباه
inerrant بی اشتباه
barratry اشتباه
overseen در اشتباه
floundering اشتباه
floundered اشتباه
goofed اشتباه
goofing اشتباه
in error <adj.> اشتباه
goofs اشتباه
errancy اشتباه
flounder اشتباه
errors اشتباه
fallacies اشتباه
fallacy اشتباه
fumble اشتباه
faux pas اشتباه
clanger اشتباه
fumbled اشتباه
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
by mistake <adv.> بصورت اشتباه
off the beam <idiom> اشتباه ،خطا
by a mistake <adv.> بصورت اشتباه
trip up <idiom> اشتباه کردن
as a result of a mistake <adv.> بصورت اشتباه
to set از اشتباه دراوردن
make a mistake <idiom> اشتباه کردن
unmistakable خالی از اشتباه
spuriously <adv.> بطور اشتباه
by mistake <adv.> بطور اشتباه
by a mistake <adv.> بطور اشتباه
as a result of a mistake <adv.> بطور اشتباه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com