Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
mu
فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
Other Matches
tube
لامپ الکترونی
tubes
لامپ الکترونی
electron tube
لامپ الکترونی
gas filled valve
لامپ الکترونی گازی
glass type tube
لامپ الکترونی شیشهای
output circuit
مدار خروجی لامپ الکترونی
octal glass type tube
لامپ الکترونی هشت پایهای
input circuit
مدار ورودی لامپ الکترونی
numerical indicator tube
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
electron multiplier
چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
incandescent lamp
لامپ برقی دارای نور سیمابی لامپ نئون
image dissector tube
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
factors
فاکتور
BS
فاکتور
factor
فاکتور
invoice
فاکتور
bill of sale
فاکتور
vouchers
فاکتور
invoices
فاکتور
invoicing
فاکتور
invoiced
فاکتور
voucher
فاکتور
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
list price
قیمت فاکتور
factorization
فاکتور گیری
factor
سازنده فاکتور
gas factor
فاکتور گاز
proforma
پیش فاکتور
proforma invoice
پیش فاکتور
factors
سازنده فاکتور
earthquake factor
فاکتور زلزله
invoicing
فاکتور نوشتن
invoices
فاکتور نوشتن
invoiced
فاکتور نوشتن
invoice
فاکتور نوشتن
facture
فاکتور صورت حساب
factorize
فاکتور گیری کردن
skip factor
فاکتور یا عامل نمو
blocking factor
فاکتور بلوک بندی
invoicing
فاکتور فروش صورتحساب
blocking factor
فاکتور بلاکه کردن
invoices
فاکتور فروش صورتحساب
invoice
فاکتور فروش صورتحساب
invoiced
فاکتور فروش صورتحساب
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
fasted
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fastest
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasts
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fast
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
electronic current
جریان الکترونی
electronic density
چگالی الکترونی
electronic flash
فلاش الکترونی
electronic formula
فرمول الکترونی
electronic excitation
تحریک الکترونی
electronic radiation
تشعشع الکترونی
electronic rectifier
یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier
یکسوساز الکترونی
gun
تفنگ الکترونی
barrier layer
بند الکترونی
guns
تفنگ الکترونی
electron lens
عدسی الکترونی
electronic tuning
تنظیم الکترونی
electronic transition
جهش الکترونی
electronic switch
سوئیچ الکترونی
electronic structure
ساختار الکترونی
electronic microscope
میکروسکوپ الکترونی
electron capture
جاذبه الکترونی
electron particle
ذره الکترونی
electron coupling
تزویج الکترونی
electron mirror
اینه الکترونی
electron microscope
میکروسکوپ الکترونی
electron microscope
میکروسکپ الکترونی
electron current
جریان الکترونی
electron lens
لنز الکترونی
electron hole
حفره الکترونی
electron gun
تفنگ الکترونی
electron cutting
برش الکترونی
electron gas
گاز الکترونی
electron flow
جریان الکترونی
computer
حسابگر الکترونی
computers
حسابگر الکترونی
electron diffraction
پراش الکترونی
electron physics
فیزیک الکترونی
electron ray
اشعه الکترونی
electron sheath
پوسته الکترونی
electron avalanche
بهمن الکترونی
electron wave
موج الکترونی
electron beam
پرتوی الکترونی
electron beam
اشعه الکترونی
electron bombardment
بمباران الکترونی
electron theory
تئوری الکترونی
electron camera
دوربین الکترونی
electron capture
ربایش الکترونی
electron cascade
ابشار الکترونی
electron theory
نظریه الکترونی
electron cloud
ابر الکترونی
electron configuration
ارایش الکترونی
electron could
ابر الکترونی
electron telescope
تلسکوپ الکترونی
electron coupling
پیوست الکترونی
electron shower
رگبار الکترونی
electron density
چگالی الکترونی
one electron atom
اتم تک الکترونی
pitches
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
electron disintegration
فرو ریزش الکترونی
phosphor
معمولا اشعه الکترونی
density of an electron beam
چگالی اشعه الکترونی
electron microscope
ذره بین الکترونی
electron beam welding
جوشکاری با اشعه الکترونی
welding by electron beam
جوشکاری با اشعه الکترونی
depletion layer capacitance
فرفیت بند الکترونی
electron beam generator
مولد اشعه الکترونی
multidentate atom
اتم چند الکترونی
forbidden transition
جهش الکترونی ممنوع
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
electron beam cutting
برش با اشعه الکترونی
eniac
ماشین حساب الکترونی
barrier layer capacitance
فرفیت بند الکترونی
thermoelectron
الکترونی که در اثر گرماصادر شود
electron beam deflection system
سیستم شکست پرتو الکترونی
get a fix on something
<idiom>
نامه الکترونی دریافت کردن
electron beam focusing
تمرکز دهی اشعه الکترونی
beam current at a specified point
شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
electron gun
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
sferics
دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
bread-board
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
beam
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
bread-boards
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
beams
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
synchrotron
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
electron beam recording
ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
electronic
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronics
شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
y plates
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
limiter
لامپ اف ام
lamp
لامپ
lamps
لامپ
tubes
لامپ
tube
لامپ
electric lamp
لامپ
diode
لامپ
valves
لامپ
valve
لامپ
lamp bulb
لامپ
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
guns
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
gun
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
tube voltage
ولتاژ لامپ
diode
لامپ دوقطبی
display tube
لامپ نمایشگر
dome lamp
لامپ سقفی
door lamp
لامپ در اتومبیل
incandescent lamp
لامپ روشنایی
x ray tube
لامپ رونتگن
incandescent lamp
لامپ رشتهای
diode
لامپ دو قطبی
detector tube
لامپ اشکارساز
vaccum tube lamp
لامپ خلاء
indicator light
لامپ سیگنال
indicator tube
لامپ سیگنال
industrial tube
لامپ تجارتی
mercury lamp
لامپ جیوه
lamp deflector
نورافکن لامپ
williams tube
لامپ ویلیام
elctron tube
لامپ الکترونیکی
electric bulb
لامپ الکتریکی
tungar tube
لامپ تانگار
two electrode valve
لامپ دو قطبی
vaccum tube
لامپ خلاء
hexode
لامپ شش قطبی
high vaccum tube
لامپ خلاء
metal lamp
لامپ فلزی
mercury vapor lamp
لامپ جیوهای
ignitorn
لامپ ایگنیترون
pool tube
لامپ مایع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com