English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
breaking into the ground فرورفتن در زمین
Other Matches
stick فرورفتن
to go deep in to فرورفتن در
foundering فرورفتن
founders فرورفتن
founder فرورفتن
foundered فرورفتن
to sinister in فرورفتن
bog درباتلاق فرورفتن
immersion پوشیدگی فرورفتن در اب
to stall in mud درگل فرورفتن
to give way پس رفتن فرورفتن
bogs درباتلاق فرورفتن
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
fantasised به خواب و خیال فرورفتن
fantasize به خواب و خیال فرورفتن
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
fantasized به خواب و خیال فرورفتن
fantasizes به خواب و خیال فرورفتن
fantasises به خواب و خیال فرورفتن
fantasizing به خواب و خیال فرورفتن
gride سوراخ کردن فرورفتن
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
fantasising به خواب و خیال فرورفتن
merges فرورفتن مستهلک شدن
merge فرورفتن مستهلک شدن
scuba dive فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
introspect بخود امدن درخود فرورفتن
submersible قابل فرورفتن یا فرو بردن درزیر اب
dump بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
duck and drake پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
ducks and drakes پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
terrain زمین
floors کف زمین
soil زمین
ground surface کف زمین
ground line خط زمین
earth زمین
soiling زمین
norland زمین
grass roots کف زمین
lackland بی زمین
floor کف زمین
cinder tracks زمین دو
soils زمین
grazed زمین
earths زمین
grazes زمین
graze زمین
floored کف زمین
cinder track زمین دو
land n زمین
rooter زمین کن
globe زمین
this earthly round زمین
ground : زمین
ground زمین
floor کف زمین
ground [British] [floor] کف زمین
acre زمین
field زمین
fielded زمین
globes زمین
fields زمین
domain زمین
domains زمین
earthing زمین
extra terrestrial زمین
tellus زمین
geodetically زمین
acres زمین
land زمین
ground کف زمین
aerospace جو زمین
real estate زمین
panhandles زمین باریکه
paralysis زمین گیری
panhandled زمین باریکه
panhandle زمین باریکه
physical characteristics خصوصیات زمین
site building زمین زیربنا
sidelining خط کنار زمین
pervious ground تراوا زمین
floors محدوده زمین
site building زمین ساختمانی
nutation اهتزاز زمین
salle d'armes زمین شمشیربازی
sidelines خط کنار زمین
sandy soil زمین ماسهای
saturated ground زمین سیراب
sidelined خط کنار زمین
floored محدوده زمین
savanna زمین هموار
I fell down. افتادم زمین
science of geology زمین شناسی
scrub land زمین بایر
floor محدوده زمین
territories زمین ملک
panhandling زمین باریکه
playing court زمین بازی
planned chart کروکی زمین
gores زمین سه گوش
end زمین حریف
ended زمین حریف
ends زمین حریف
geology زمین شناسی
plat تکه زمین
marsh land زمین ماندابی
gored زمین سه گوش
gore زمین سه گوش
playing area محدوده زمین
measurement ofland زمین پیمایی
measuring rod گز زمین پیمایی
neutral earth زمین خنثی
crust پوسته زمین
crusts پوسته زمین
soil creep زمین خزه
plants در زمین قراردادن
plant در زمین قراردادن
natural ground زمین طبیعی
landward بسوی زمین
goring زمین سه گوش
terrestrial زمین خاکی
mixed graze توام زمین
mid court وسط زمین
mool زمین خشک
basements زیر زمین
terrain زمین عملیات
paralytic disability زمین گیری
pronely روبه زمین
original ground زمین طبیعی
orbit of the earth مدار زمین
borderland زمین سرحدی
terrain نوع زمین
west مغرب زمین
borderlands زمین سرحدی
public d. زمین خالصه
terrain زمین ناحیه
protective earthing زمین محافظ
upland زمین بلند
ground level تراز زمین
permeable ground تراوا زمین
upland زمین کوهستانی
ground level سطح زمین
uplands زمین بلند
uplands زمین کوهستانی
parterre در طول زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com