Total search result: 203 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
pin |
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود |
pinned |
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود |
pinning |
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود |
|
|
Other Matches |
|
unplugged |
خارج کردن دو شاخه از سوکت |
unplug |
خارج کردن دو شاخه از سوکت |
unplugs |
خارج کردن دو شاخه از سوکت |
unplugging |
خارج کردن دو شاخه از سوکت |
plugging |
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت |
plugs |
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت |
plug |
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت |
spraying |
شاخه کوچک |
sprig |
شاخه کوچک |
sprayed |
شاخه کوچک |
twig |
: شاخه کوچک |
spray |
شاخه کوچک |
sprigs |
شاخه کوچک |
sprays |
شاخه کوچک |
twing |
شاخه کوچک |
branchlet |
شاخه کوچک |
twigs |
: شاخه کوچک |
subshrub |
شاخه کوچک |
sprit |
جوانه یا شاخه کوچک |
subshrub |
شاخه فرعی گیاه کوچک |
subsegment |
بخشی کوچک یک سگمنت |
ostiole |
سوراخ یا دهانه کوچک |
slotting |
سوراخ کردن شکاف کوچک |
duckpin |
بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ |
slot |
سوراخ کردن شکاف کوچک |
slots |
سوراخ کردن شکاف کوچک |
ant hill |
تپهی کوچک دور سوراخ مورچه |
ant hills |
تپهی کوچک دور سوراخ مورچه |
candlepins |
بازی بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ |
hierarchical communications system |
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد |
pillories |
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند |
pilloried |
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند |
pillorying |
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند |
pillory |
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند |
subset |
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند |
helmzhold resonator |
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید |
to brachiate |
از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن] |
sprocket holes |
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد |
compacts |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند |
compacting |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند |
compacted |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند |
compact |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند |
download |
1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر |
center |
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند |
centre |
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند |
centered |
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند |
centers |
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند |
centred |
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند |
clair-voie |
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.] |
socket |
سوکت |
dilly bag |
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه |
to pink out leather |
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن |
arborization |
شاخه شاخه شدگی |
branch |
شاخه شاخه شدن |
ramify |
شاخه شاخه شدن |
forkedly |
بطور شاخه شاخه |
branches |
شاخه شاخه شدن |
fuse socket |
سوکت فیوز |
float stone |
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ |
fenestration |
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست |
perforation |
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ |
sight |
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید |
sights |
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید |
hardwired connection |
می بجای ورودی و سوکت |
network socket |
سوکت شبکه [کامپیوتر] |
spade socket |
[سوکت بیلی شکل] |
cancellate |
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن |
dog leg |
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی |
scissoring |
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه |
adapter |
اجازه نصب در سوکت میدهد |
probe socket |
[سوکت پروب] [الکرونیک و کامپیوتر] |
cords |
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند |
plugging |
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد |
cord |
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند |
plug |
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد |
plugs |
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد |
panels |
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت |
port |
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود |
panel |
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت |
gruyere cheese |
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی |
foraminate |
ثقبه دار سوراخ سوراخ |
thirl |
سوراخ سوراخ کردن دریدن |
pinkest |
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن |
pink |
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن |
pinker |
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن |
populating |
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات |
communication |
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد |
populate |
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات |
populates |
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات |
plug |
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
users |
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند |
plugging |
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
plugs |
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
user |
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند |
din |
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها |
polarized |
ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود |
bifurcate |
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن |
unpopulated |
تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است |
petty cash |
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک |
gemmule |
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک |
riddle |
سوراخ سوراخ کردن |
riddles |
سوراخ سوراخ کردن |
cancellated |
سوراخ سوراخ اسفنجی |
swage block |
قالب سوراخ سوراخ |
grid |
دریچه سوراخ سوراخ |
cancellate |
سوراخ سوراخ اسفنجی |
cancellous |
سوراخ سوراخ اسفنجی |
grids |
دریچه سوراخ سوراخ |
millepore |
مرجان سوراخ سوراخ |
widget |
آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک] |
port |
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند |
breaches |
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن |
breached |
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن |
breach |
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن |
pig board |
تخته کوچک برای موجهای کوچک |
increment |
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج |
increments |
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج |
jigger |
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک |
receding leg |
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف |
knobble |
برامدگی کوچک گره کوچک |
pannikin |
لیوان کوچک پیمانه کوچک |
bough |
شاخه |
virga |
شاخه |
Br |
شاخه |
doddered |
بی شاخه |
plugging |
دو شاخه |
trifurcation |
سه شاخه |
plug |
دو شاخه |
nibs |
شاخه |
plugs |
دو شاخه |
nib |
شاخه |
ramulose |
شاخه شاخه |
ramus |
شاخه |
trifid |
سه شاخه |
boughs |
شاخه |
ramulous |
شاخه شاخه |
embranchment |
شاخه |
bifurcation |
شاخه |
pinned |
در شاخه |
pin |
در شاخه |
variations |
شاخه |
variation |
شاخه |
intersection leg |
شاخه |
pinning |
در شاخه |
three way |
سه شاخه |
furcate |
شاخه شاخه |
connection plug |
دو شاخه |
branches |
شاخه |
branch cutter |
شاخه بر |
limbs |
شاخه |
limb |
شاخه |
arm |
شاخه |
nid |
شاخه |
acaulescent |
بی شاخه |
branch |
شاخه |
branch line |
شاخه |
forking |
سه شاخه |
fork |
سه شاخه |
limbless |
بی شاخه |
forking |
شاخه |
branch lines |
شاخه |
knag |
ته شاخه |
fork |
شاخه |
alley |
شاخه ماز |
gray ramus |
شاخه خاکستری |
blind alleys |
شاخه بن بست |
branch |
شاخه دراوردن |
three arm protractor |
نقاله سه شاخه |
branches |
شاخه دراوردن |
alleys |
شاخه ماز |
spriggy |
شاخه دار |
battery charging plug |
دو شاخه باتری پر کن |
linear portion |
شاخه خطی |
lamina |
شاخه پردهای |
lamin |
شاخه پردهای |
bifurcate |
دو شاخه شدن |
intersection leg |
شاخه یک همبر |
insessorial |
شاخه نشین |
biramous |
دارای دو شاخه |
boughed |
شاخه دار |
branchy |
شاخه دار |
branching |
شاخه گزینی |
fork of ... river |
شاخه رودخانه ... |
disbranch |
بی شاخه کردن |
distributary |
رود شاخه |
dog leg |
شاخه فرعی |
female plug |
دو شاخه ماده |
banana pin |
دو شاخه رادیو |
arborescent |
شاخه مانند |
coppices |
شاخه زاد |
secateur |
شاخه قطع کن |
ramify |
شاخه بستن |
ramify |
شاخه دادن |
ramiform |
شاخه مانند |
ram's horn hook |
قلاب دو شاخه |
provine |
شاخه خوابانده |
offshoot |
شاخه نورسته |
offshoots |
شاخه نورسته |
ramification |
شاخه شاخگی |
ramifications |
شاخه شاخگی |