Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
integrable
قابل اخذ تابع اولیه
Other Matches
integral
تابع اولیه
input function
تابع اولیه
integrand
جملهای که باید تابع اولیه ان را گرفت
auto
سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
autos
سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
carbon zinc cell
پیل اولیه قابل حمل
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
variables
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
globally
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
global
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
procedure
بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
subroutine
بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
equivalence
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
basic
اولیه
initialed
اولیه
dispersion
اولیه
initial
اولیه
initials
اولیه
primary
اولیه
basics
اولیه
elementary
اولیه
rudimentary
اولیه
initialled
اولیه
raw
اولیه
initialling
اولیه
primal
اولیه
primeval
اولیه
initialing
اولیه
first generation
اولیه
earliest
اولیه
early
اولیه
fundamental
اولیه
primitive
اولیه
preliminary
اولیه
preliminaries
اولیه
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
sensible
قابل درک قابل رویت
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
achievable
قابل وصول قابل تفریق
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
proto planets
سیارههای اولیه
primary cognizance
شناختهای اولیه
first cause
علت اولیه
primary center
مرکز اولیه
first aids
کمکهای اولیه
input coupling
تزویج اولیه
i.c.
حالت اولیه
input terminal
ترمینال اولیه
primary electron
الکترون اولیه
stuffed
ماده اولیه
skeleton agreement
توافق اولیه
input current
جریان اولیه
feed stock
مواد اولیه
primary emission
صدور اولیه
primary body
جسم اولیه
input coordinate
مختصات اولیه
first cost
هزینه اولیه
first notions
تصورات اولیه
parent
یکان اولیه
input capacitance
فرفیت اولیه
input information
اطلاعات اولیه
preliminiary work
کار اولیه
input attenuation
دمفونگ اولیه
raw materials
مواد اولیه
base rate
ارزش اولیه
prereduction
کاهش اولیه
input circuit
مدار اولیه
proto galaxy
کهکشان اولیه
input gap
فاصله اولیه
input capacitor
خازن اولیه
stuffs
ماده اولیه
input noise
پارازیت اولیه
input electrode
الکترود اولیه
input attenuation
میرائی اولیه
stuff
ماده اولیه
input frequency
فرکانس اولیه
drawing key
طرح اولیه
velocities
سرعت اولیه
velocity
سرعت اولیه
primary products
محصولات اولیه
outline agreement
توافق اولیه
primery citcuit
مدار اولیه
master agreement
توافق اولیه
primary standard
استاندارد اولیه
primary storage
انباره اولیه
first aid
کمکهای اولیه
primery battery
باطری اولیه
primeral borth
ابگوشت اولیه
primery coil
پیچک اولیه
primery current
جریان اولیه
prime costs
هزینههای اولیه
prime cost
ارزش اولیه
primary track
شیار اولیه
primary structure
ساختمان اولیه
primary storage
حافظه اولیه
Aborigine
ساکن اولیه
primary inputs
نهادههای اولیه
radix
سرچشمه اولیه
primary inputs
دادههای اولیه
primary industries
صنایع اولیه
elementary cell
پیل اولیه
raw products
محصولات اولیه
raw statistics
امارهای اولیه
historical costs
هزینه اولیه
input diode
دیود اولیه
input drift
رانش اولیه
input data
دادههای اولیه
raw data
دادههای اولیه
priority processing
پردازش اولیه
primery obligation
تعهدات اولیه
primery terminal
ترمینال اولیه
primitive element
عنصر اولیه
frame agreement
توافق اولیه
basic agreement
توافق اولیه
embryonic
نارس اولیه
primogenitors
اجداد اولیه
scheme
طرح اولیه
base rates
ارزش اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work .
ما یه اولیه از من کار از تو
input unit
واحد اولیه
input voltage
ولتاژ اولیه
basic requisition number
درخواست اولیه
initial capital
سرمایه اولیه
opening capital
سرمایه اولیه
initial velocity
سرعت اولیه
initial condition
شرط اولیه
initial cost
هزینه اولیه
input admittance
ادمیتانس اولیه
original
نسخه اولیه
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
incunabula
مراحل اولیه
archetypes
نمونه اولیه
basic data
اطلاعات اولیه
archetype
نمونه اولیه
initial acceleration
شتاب اولیه
originals
نسخه اولیه
primitive
انسان اولیه
initial mass
جرم اولیه
input
سیگنال اولیه
input
توان اولیه
rudiment
اولیه ابتدایی
initial point
نقطه اولیه
initial reserves
ذخایر اولیه
initial strength
استحکام اولیه
self aid
کمکهای اولیه
initial value
مقدار اولیه
inputted
توان اولیه
inputted
سیگنال اولیه
primery voltage
ولتاژ اولیه
cogging train
مسیر اولیه
basic size
اندازه اولیه
basic speed
سرعت اولیه
initial speed
سرعت اولیه
input speed
سرعت اولیه
roughed slab
برامن اولیه
initial level
سطح اولیه
basic standard
استاندارد اولیه
breaking down train
راه اولیه
pre loading
بارگیری اولیه
prime
نخستین اولیه
primed
نخستین اولیه
primes
نخستین اولیه
blueprints
طرح اولیه
blueprint
طرح اولیه
basic branch
رسته اولیه
input reactance
راکتانس اولیه
pre assembly
نصب اولیه
input translator
مترجم اولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com