English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
speedboating قایقرانی سرعت
Search result with all words
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
Other Matches
rowing قایقرانی
boating قایقرانی
boatmanship قایقرانی
watermanship قایقرانی
gunkholding قایقرانی در اب کم عمق
fours قایقرانی 4 نفره
skiff قایقرانی کردن
kayaking قایقرانی با کایاک
sailing قایقرانی با قایق بادی
frostbite قایقرانی د رهوای سرد
fisherman's bend گره مخصوص قایقرانی
oarsmen پارو زن مسابقات قایقرانی
oarsman پارو زن مسابقات قایقرانی
paddled پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddles پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddle پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddling پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
sculling مسابقه قایقرانی یک نفره 2نفره یا 4 نفره
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
decelerate از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerates از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
speeding سرعت
paces سرعت
terminal velocity سرعت حد
paced سرعت
pace سرعت
speediness سرعت
attack speed سرعت تک
speed سرعت
souic do سرعت
haste سرعت
celerity سرعت
promptitude سرعت
tilts سرعت
low velocity با سرعت کم
low velocity کم سرعت
tilt سرعت
line speed سرعت خط
rapidity سرعت
accelerated بر سرعت
expeditiousness سرعت
accelerates بر سرعت
fleety به سرعت
accelerate بر سرعت
tilted سرعت
speeds سرعت
seepage velocity سرعت زه اب
liner velocity سرعت
accelerating بر سرعت
rates سرعت
acceleration سرعت
fastness سرعت
fastnesses سرعت
speedy سرعت
swiftness سرعت
directly به سرعت
swiftly به سرعت
velocities سرعت
rate سرعت
velocity سرعت
rate of current سرعت جریان
speed level سطح سرعت
discharge velocity سرعت تخلیه
design speed سرعت مبنا
fall velocity سرعت سقوط
final velocity سرعت نهایی
ultimate speed سرعت نهایی
flat out حداکثر سرعت
flank speed حداکثر سرعت
initial velocity سرعت اغازی
exhaust velosity سرعت خروج
drift velocity سرعت رانش
speed stage سطح سرعت
drift velocity سرعت سوق
drift of a current سرعت جریان
electron velocity سرعت الکترونها
endurance time سرعت مداوم
engin speed سرعت موتور
speed level مرحله سرعت
escape velocity سرعت فرار
escape velocity سرعت گریز
delivery speed سرعت تحویل
flying speed سرعت پرواز
group velocity سرعت گروهی
ground speed سرعت زمینی
friction velocity سرعت اصطکاکی
full speed سرعت کامل
full speed حداکثر سرعت
sliding speed سرعت لغزشی
flank speed سرعت جانبی
fleetness سرعت سیر
initial velocity سرعت اولیه
speed stage مرحله سرعت
bit rate سرعت ذرهای
bit rate سرعت بیتی
rapidity سرعت حرکت
quickness سرعت حرکت
promptness سرعت حرکت
promptitude سرعت حرکت
nippiness سرعت حرکت
fleetness سرعت حرکت
easiness [quickness] سرعت حرکت
celerity سرعت حرکت
alacrity [speed] سرعت حرکت
velocity سرعت انتقال
input speed سرعت اولیه
initial speed سرعت اولیه
rapidness سرعت حرکت
swiftness سرعت حرکت
airspeed indicator سرعت نما
angular speed سرعت زاویهای
angular velocity سرعت زاویهای
apparent velocity سرعت فاهری
speed of action سرعت حرکت
average speed سرعت متوسط
base speed سرعت مبنا
base speed سرعت منتجه
basic speed سرعت اولیه
speediness سرعت حرکت
swiftness سرعت انتقال
burst rate سرعت پشت سر هم
nippiness سرعت انتقال
to scamper به سرعت رفتن
fleetness سرعت انتقال
critical velocity سرعت بحرانی
cruising speed سرعت دریانوردی
easiness [quickness] سرعت انتقال
cyclometer سرعت سنج
celerity سرعت انتقال
alacrity [speed] سرعت انتقال
dashman دونده سرعت
deceleration lane خط تقلیل سرعت
critical speed سرعت بحرانی
constant speed سرعت ثابت
promptitude سرعت انتقال
speed of action سرعت انتقال
speediness سرعت انتقال
celerity سرعت فاز
celerity سرعت موج
change of speed تغییر سرعت
speed variation تغییر سرعت
rapidness سرعت انتقال
circular velocity سرعت دایرهای
clock speed سرعت ساعت
collision rate سرعت برخورد
rapidity سرعت انتقال
promptness سرعت انتقال
conduction velocity سرعت هدایت
conduction velocity سرعت رسانش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com